نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

اولین روز از 40 ماهگی پارسایی

1391/12/24 13:09
نویسنده : مام پارسا
1,169 بازدید
اشتراک گذاری

 

شکلک های محدثه جون

سلام سلام سلام

دیروز من و پارسا بعد از تقریباً یک هفته خونه نشینی (به خاطر مریضی من ) بالاخره از خونه رفتیم بیرون

آخه شام می خواستیم خونه دایی جون محمد بریم ... واسه همین ساعت چهار و نیم بعد از ظهر بعد از اینکه شازده پسر از خواب ناز بیدار شد لباسش رو پوشیدم و رفتیم سمت خونه دایی جون اینا

هوا هم عاااااااااااااالیه عالی بود...قشنگ میشد بوی بهار رو حس کرد

آخ که چه لذتی بردم از هوای خوب بیرون...دلم لک زده بود واسه بیرون رفتن...

بین راه به بابایی گفتم حالا که انقدر هوا خوبه بهتر نیست اول ببرمش پارک نزدیک خونه متین اینا...بابایی هم گفت : آره ببرش ...بذار هوا بخوره بچه ام...خسته شد از بس تو خونه بود

خلاصههههههه با هم رفتیم پارک...پارسا اولش کلی با احساس کنار گلها نشست و نگاهشون کرد گفت: ببین چقدر خوشگلن... و یکی یکی رنگاشون رو می گفت و بعد به مورچه های توی باغچه خیره شد و باهاشون حرف میزد

پارک

تا اینکه یواش یواش رفت سراغ تاب و سرسره و کلی بازی کرد و کیف کرد

یهویی دیدیم متین هم که تازه از مدرسه تعطیل شده بود ما رو توی پارک دید و اومد پیش ما

دیگه نور علی نور شده بود و کلی به پارسا خوش گذشته بود

بعد از کلی بازی به همراه متین رفتیم سمت خونه شون و بین راه براشون بستنی خریدم و به محض رسیدن به خونه مشغول خوردن بستنی شدند و دوباره رفتند دنبال بازی تا ساعت 12 شب که بیایم خونه 

حالا برای دیدن عکسها بفرمایید ادامه مطلب:

 پسر با احساسمو نیگا کنید

پارک 

************************** 

پارک

**************************

 اینجا تازه رفته بود روی سرسره و کلی ذوق داشت

پارک

**************************

پارک

**************************

پارک

**************************

 حالا دیگه بریم سراغ تاب بازی

پارک

**************************

پارک

**************************

 مامان قربون خنده های یواشکی ت بشه...چرا خنده های به این خوشگلی رو قایم می کنی عزیزم؟

پارک 

************************** 

ممنون از دوستای خوبی که در نبود ما جویای احوالمون بودن...خدا رو شکر خیلی خیلی بهتر شدم

این گل هم با عشق تقدیم به شما

پارک

خییییییلی دوستتون داریم

 " 24 اسفند 91 "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سمانه مامان پارسا جون
26 اسفند 91 0:47
خانومی مرسی بابت تبریکت عزیزم
چقدر عکسهای پارسا جون جیگر بود هزارماشاالله
ببوسش
واست خصوصی میزارم


خواهش می کنم عزیزم...مرسی خانومی.چشم حتماً
مرررررررررررررسی بابت خصوصیت ....کلی لذت بردم
مامی کیانا
26 اسفند 91 10:00
سلام به روی ماهتون تفریحات و گردش بهاری رو پس شروع کردید
آخی این بچه ها از دست شال و کلاه و پالتو راحت شدن به خدا
عین اسکیموها میرفتیم بیرون من که دیشب تموم لباس زمستونی هامو از حرص جمع کردم ولی امروز صبح دیدم چه مهی گرفته هوا دوباره سرد شد یکمی
خداکنه دیگه هوا گرم بشه این بچه ها هم هوا بخوره به سرشون
اگه دیگه تا عید نیومدم پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم با هزاران آرزوی خوب برای خودت و پسرگلت و آقا مجتبی
ایشالا بهترین هارو در پیش داشته باشید


آخ گفتی بخدا ...منم دقیقاً دیگه خسته شدم از اوووووووووووووووون همه لباس...بچه بیچاره توی خیابون شبیه آدم آهنی راه می رفت
من که دارم لحظه شماری می کنم واسه پوشیدن یه تیشرت و شلوارک تن پارسا
آره امروز صبح هوا ابری بود ولی بعدش گرم شد
قرررررررررررربونت برم عزیز دلم...ایشالله سال خیلی خیلی خوبی داشته باشی
ممنون از دعای خوبت مهربونم

سمانه مامان پارسا جون
26 اسفند 91 13:35
عزیز دلم مرسی ازینهمه محبتت خانومی
منم کلی کیف کردم ازینهمه تعریفهای تو
هر کدومو که میخوای بگو عزیزم دستورشو حتما واست میزارم.
در مورد مرغ که بعد از پختن با زعفرون سرخش کردم همین
شکلاتها هم که از شکلات تخته ای سفید استفاده کردم که بعد از بن ماری کردنش( یعنی روی حرارت ذوب کردنش) بهش رنگ قرمز خوراکی زدم و بعد توی قالبهای سیلیکونی ریختم.
برای قهوه ای ها هم به همین ترتیب از شکلات تخته ای کاکاعویی استفاده کردم
بازم اگه سوالی داشتی ما در خدمتیم

قربونت برم عزیز دلم...مرسی از محبتت.خیلی ماهی..ممنون از توضیحت
زهرا(✿◠‿◠)
26 اسفند 91 16:58
خوب ازین هوا استفاده کنین و لذتش و ببرین
اینجا که رســـما تابستون اومده!!!!
2 روز یه سره کولر روشنِ!!!!!


آره واقعاً هوا عالی شده
وااااااااااااااااااای جدی میگی؟ایشالله خدا خودش کمکتون کنه تا بتونید با این هوا کنار بیاید
زهرا(✿◠‿◠)
26 اسفند 91 16:59
ای جونممممممم
پارسای ماهم و ببین ...
چه کیفی کرده اون رووووووز

چه گل های خوشگلــــــــــــــی



قربونت برم مهربونم...آره حسسسسسسسابی بهش خوش گذشته
زهرا(✿◠‿◠)
26 اسفند 91 17:00
خدارو شکر که بهتری عزیزم
نگرانت بودم!
دوستت دارم دوست خوبِ دنیای مجازیم!


ممنونم عزیز دلم...واقعاً خیلی دوست داشتنی هستی
ما بیشتررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

زهرا(✿◠‿◠)
26 اسفند 91 17:00
ای جونم....
چقد نارنجی بهش میاد....

جـــــــــــدی؟
مرسی از تعریفت دوست جونم..با نگاه زیبات می بینی

مامان آمیتیس
26 اسفند 91 21:35
کیانا جون تولدت مبارک
ایشالا 120 ساله بشی


مرسی عزیزم...دوستت داریم
محدثه
27 اسفند 91 8:55
سلام سلام 100 تا سلام... پارسایی جون و مامانیش چطورن؟ چه گلای نازی! من عاشق این گلای بهاریم.
چند روز پیش واقعا هوا بهاری بود وااااااااااااااااااای خدا دوست دارم صبح این هوا رو بیرون باشم و قدم بزنم نه همه جا! فقط تاجینکلا! اتفاقا همون روز بعدازظهر بود که به خاله ام گفتم دوست داشتم الان تاجینکلا بودم و توی کوچه ش قدم می زدم توی اون طبیعتی که هیچکی نیست.
خوب خداروشکر بلاخره بعد یه هفته یه هوایی عوض کردین...
BOoOoOOOOoOoOS

سلااااااااااااام به روی ماهت عزیز دلم..قربون محدثه مهربونم برم ..
ای جاااااااااااااااانم...از بس با احساسی مهربونم ...واسه همین هم عاشق گلا هستی و هم پیاده روی اونم توی اون کوچه خلوت روستایی...خدایی خیلی هم می چسبه
آره عزیز دلمواقعاً بعد از یک هفته به این هوا و بیرون رفتن احتیاج داشتیم
خیییییییییییییییییییلی دوستت دارم مهربونم
علامه كوچولو
27 اسفند 91 11:14
سلام عزيزم خداروشكر حالت خوب شده....
پس پيشاپيش به استقبال رفتين.....چه گلهاي قشنگي
ولي اون گل نارنجيه خيلي خيلي خوشگلتر و بهاريتره
انشاءالله سال جديد سالي پر از توفيق و بركت براتون باشه
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهرياري برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نيكو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقي، تخت عالي، بخت رام
سال نو مبارك

سلام عزیز دلم...ممنونم از لطفت..آره خدا رو شکر خوب خوب شدم
آره اون روز هوا وااااااااقعاً بهاری بود
ای جااااااااااانم...قربونت برم خاله جون مهربون...با نگاه قشنگت می بینی عزیز دلم
انشالله برای شما هم همین طور باشه..ایشالله سال پر بار و پر برکتی در انتظارتون باشه
زهرا(✿◠‿◠)
27 اسفند 91 12:08
ای بابا یعنی چیییییی؟
کامنتام و چرا قبول نمی کنههههههه


کدوم کامنتا....آخه چرااااااااااااااااااا؟...احتمالاً نی نی وبلاگ باهات چپ افتاده

ولی جدای از شوخی همین که میای پیشمون یه دنیااااااا برامون ارزش داره

سمانه مامان پارسا جون
27 اسفند 91 12:50
سلام گلم خوبی؟
من همیشه مرغ رو 2 ساعت قبل از پختن با زعفرون و فلفل دلمه و کمی آب لیمو ترش مزه دارش میکنم.
اینجوری وقتی مرغ رو میخوری کاملا طعم جوجه کباب رو حس میکنی و مرغت هم زرد رنگ میشه و دیگه سفید نیست.
بعد پیاز رو تفت میدی با کمی زردچوبه و ادویه و رب گوجه فرنگی. بعد مرغ رو میریزی و توی قابلمه رو آب پر میکنی .
من همیشه برای خوش عطر شدن مرغ یه دونه فلفل دلمه ای قاچ شده توی قابلمه میندازم که عطرش رو فوق العاده میکنه.
بعد از پخت توی مایتابه مقداری زعفرون آب شده و مقداری از روغن قرمز خوده مرغ رو کف مایتازه میریزم و زیرش رو یه کم زیاد میکنم تا کاملا روش سرخ بشه. چون اگه زیرش خیلی هم کم باشه مرغت چون پخته شدست له میشه. پس فقط برای چند دقیقه زیرش رو زیاد کن تا کاملا طلایی بشه.
عطر و طعم و قیافش بینظیره. من هروقت درست کردم هم انگشتاتونم خوردن
امیدوارم تونسته باشم خوب برات توضیح داده باشم


وااااااااااااای عزیز دلم...ممنونم از توضیح واضح و کاملت...خدا خیرت بده ..در اولین فرصت می درستمش
راستش اون عکسی که من از مرغه دیدم...بایدم همه انگشتاشونو باهاش بخورن
خیلی ماهی گلم..
ilijoon
28 اسفند 91 20:02
قربون خودت وخنده های قشنگت برم عزیزم همیشه شاد باشی


خدا نکنه خاله جونی...ممنون از این همه محبتتون