نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

عکسهای پارسا در روز و ساعت تولدش

1392/10/3 17:53
نویسنده : مام پارسا
1,231 بازدید
اشتراک گذاری

روز تولد پارسا حال و هوای خاصی داشتم ..

همش تو فکر چهار سال پیش بودم....بیمارستان و اتاق عمل و زایمان ...و بالاخره دیدن صورت ناز یکی یدونه ام

اون روز همش در حال نگاه کردن به پارسا بودم و مدام با سالهای قبل مقایسه اش می کردم....اینکه چهار سال پیش چقدری بود و الان ماشالله واسه خودش مردی شده

واسه همین به یاد اون روز و به یاد عکسهای زمان تولدش ...ساعت به دنیا اومدنش ازش یه سری عکس گرفتم که این چهار سال رو مقایسه کنم

بریم ادامه مطلب تا ببینیم چه خبره:

برای اینکه بیشتر بزرگ شدنشو ببینیم ...از هر سال تولدش عکس میذارم تا به چهار سالگیش برسیم...

این اولین عکس زندگی پارساست....5 دقیقه بعد از تولدش وقتی داشتن از اتاق عمل بیرون می آوردنش بابایی ازش عکس گرفت...چشمای باز و دستاشو نیگااااااااااا

 

بیمارستان

******************************

این عکس یک روزگی پارساست

پارسایی

******************************

این عکس 6 روزگی پارساست

پارسایی

***************************************

این دو تا عکس هم روز تولد یکسالگی پارساست

پارسایی

پارسایی

************************************

عکس روز تولد 2 سالگی پارسا

پارسایی

************************************

عکس روز تولد 3 سالگی پارسا

پارسایی

***********************************

و اینها هم عکسهایی که من در روز 22 آذر 92 از ساعت 4  تا 4 و بیست دقیقه از پارسا گرفتم...

یعنی دقیقاً ساعت به دنیا اومدنش(ساعت روی عکسها درست نیست، یک ساعت جلو هست)

ماشالله پسرم آقایی شده واسه خودش

پارسایی

*******************************

اینجا هم در حال رقصیدنه

پارسایی

********************************

اینجا هم ذوقش از اینه که من گیتار رو دادم دستش

پارسایی

*************************************

از این عکس خیلی خوشم میاد

پارسایی

************************************

پارسایی

***********************************

اینجا بهش گفته بودم مامانی داری به دنیا میای....بعد به من گفت:من که به دنیا اومدم

بهش گفتم یعنی داری یکسال بزرگتر میشی...فوری دستاشو برد بالا و گفت: ایناها ببین چقدر بزرگ شدم

پارسایی

*********************************

پارسایی

********************************

پارسایی

************************************

پارسایی

بعد از گرفتن عکسها..وقتی که ساعت تولدش رسید فوری شماره بابایی رو که سرکار بود گرفتم و گوشی رو دادم به پارسا...

بعد از اینکه بابایی گوشی رو برداشت ...پارسا فوری گفت :بابایی من به دنیا اومدمخوشمزه

بابایی هم کلی بهش تبریک گفت و باهاش حرف زد

بابایی میگه بعد از تلفنش، دیگه همش به یاد روز دنیا اومدنش بودم...میگه واسم جالب بود که پسرم خودش بزرگ شد و بهم زنگ زد و گفت من به دنیا اومدم

قلبقلبقلبقلبقلب

 

الهی قربونت برم عزیز دل مامان

ایشالله همیشه تنت سالم و دلت خوش باشه و هرسال عکسهات رو برات بذارم و قد کشیدنتو ببینم

ایشالله یه روزی خودت عکسهای تولد 100 سالگیتو بذاری تو وبت

قلبدوستت دارم دیوونه وار زیادیقلب

قلبمثل حس زندونی به آزادیقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

محدثه
4 دی 92 10:19
Helllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllo حال و احوال؟؟؟ خوبید ؟ خوشید؟ واااااااااای زهرا... چه کار جالبی کردی !! که عکسهای این چند سال رو گذاشتی یادش به خیر با دیدن هر عکس یاد همون روزا افتادم. انشالله 120 ساله شی و نوه و نتیجه هات برات جشن بگیرن
مام پارسا
پاسخ
hiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii قربونت ما خوبیم...شما خوبید؟ جدددددددددددی...قربونت برم...خوشحالم که خوشت اومده واقعاً یادش بخیر دقیقاً خود منم همین حس رو داشتم عزیزم مرسی از نظر خوبت ایششششششششششششششالله...مرسی از دعای خیرت
غزل
4 دی 92 19:00
ناز من عسلکم چه قدر بزرگ شدی امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی وبا بزرگ شدنت گامهای بلند برداری . عکس یک ساله گیت خیلی نازه به قول غزل شبیه تربچه ای قربونت برم جیگگگگگگگگگر. بببببببببووووووووووووووووس
مام پارسا
پاسخ
مررررررررررررررررررسی خاله جونی...ایشالله...همین طور غزل جونی ههههههههههههه...راست میگی ها...الان مامانم هم دوباره دید به تربچه بودنم رسید...البته غزلی تربچه گی خودش رو یادش رفته ها از طرف من و مامانم هم یه عاااااااااااااااااااالمه بوووووووووووووووووس
مامي كيانا
8 دی 92 13:41
من كه ياد اون روزها ميفتم هوس يه بچه ديگه ميزنه به سرم عكسهاي يه سالگيشو خيلي دوست دارم همچين تپل و مپل افتاده ولي واقعا تو عكس چهار سالگي خيلي آقا شده ماشالا از چشم بد به دور باشه رقصشو چه آب و جارويي كرده موهاشو به قول بابام: زلفهاشو شونه كرده مارو ديوونه كرده
مام پارسا
پاسخ
وای ولی من اصصصصصصصصلاً من فعلا حتی فکر یکی دیگه هم مریضم می کنه... اتفاقاً موم عکسای یکسالگیشوبیشتر دوست دارم...اونم به خاطر تپل بوددش...وگرنه من که با تموم عکسها خاطره دارم وازدیدنشون لذت می برم قربونت برم...آقایی از خودته...نه ببخشید...نظر لطفته خب پسرم وقتی مرد شد دیگه باید مرتب باشه دیگه...چند روزدیگه هم میخوایم بریم براش خواستگاری ای جوووووووووونم...بابات هنوزم از این شعرهای بامزه می خونه...یادش بخیر..اون موقع ها که می اومدم خونتون هم واسه من و تو از این شعرها می خوند
✿مامان علی خوشتیپ✿
7 اسفند 92 7:48
سلام عزیزم.ممنون بابت رمز ماشاالله همینجور که بزرگ شده خوشگل تر و خوشتیپ تر شده انشاالله عکسای دومادیشو بذاری...راستی عکس کیکات رو تو وبتون گذاشتی؟ ببوسش ناز پسرو از طرفم
مام پارسا
پاسخ
سلام گلمممم...خواهش می کنم ممنونم از محبتت چرا عکس ککیکی که برای تولد خونه اش درست کردم گذاشتم...عکس کیک تولد مهد کودک رو هم تازه گذاشتم