نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

زندگانی سیبی است

1390/8/30 12:02
نویسنده : مام پارسا
983 بازدید
اشتراک گذاری

                        

عزیز مامان این مطلب رو مامانی برای خودش می نویسه تا هیچ وقت یادش نره که :

 وقتی که به دنیا آمدی با وجود اینکه خیلی خوشحال بودم ولی یکی از بزرگترین نگرانی هام ختنه کردنت بود .خیلی می ترسیدم ولی کاری بود که باید انجام میشد وانجام هم شد و همه چیز پس از یک هفته به روال عادی برگشت .پس ترسیدن نداشت .

بعد از اون نوبت به واکسن هات رسید همش دلهره داشتم که چی میشه ؟یه وقت خیلی تب نکنی ؟ و تنها دلگرمیم هم این بود که به خودم می گفتم از واکسن بدتر ختنه بود که با این همه سختیش گذشت پس این هم می گذره  خلاصه واکسن های 2 ماهگی ، 4 ماهگی ، 6 ماهگی ، 12 ماهگی و 18 ماهگیت زده شد و تب و درد همشون نهایتاً تا سه روز طول می کشید.

حالا هم که هنوز 2 سالت نشده  آبله مرغون گرفتی. روزی که چند تا جوش روی تنت دیدم ، وقتی داشتم می بردمت دکتر تمام مسیر دعا می کردم که آبله مر غون نباشه چون باز هم ترسیده بودم.ولی آبله مرغون بود .درسته دوره سختی بود ولی باز هم ته ته سختیش یک هفته بود نه بیشتر .

اینها رو نوشتم تا همیشه یادم باشه که این اتفاقات یک قسمتی از زندگیه و باید اتفاق بیفته و دست ما هم نیست.پس ترسیدن نداره .اینها همه می گذره و فقط خاطره این همه نگرانی توی ذهنمون می مونه که بعدها بهش می خندیم.عوضش دعا کنیم که ایشالله هیچ وقت مشکلات لاینحل تو زندگی هیچ کس پیش نیاد.

همیشه خوب وبد ،تلخ و شیرین با همه و اگر غیر از این بود زندگی بی معنا میشد .

 این قاعده زندگی بوده ، هست و خواهد بود.

فکر کنم این شعر سهراب هم گویای همین مطلب باشه :

آسمان ، آبی تر ،

آب ، آبی تر.

من در ایوانم ،رعنا سر حوض.

رخت می شوید رعنا.

برگ ها می ریزد.

مادرم صبحی می گفت:موسم دلگیری است.

من به او گفتم: زندگانی سیبی است ، گاز باید زد با پوست.

                    

                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)