خدا حافظی لذت بخش

   بالاخره اون خال خال های شیطونی که اومده بودند روی پوست

پارسا جونمون مهمونی یواش یواش دارن زحمت رو کم می کنن و میرن (هوررررررررراااا ).بعد از  6 روز همراه با تب و بی حالی و خارش و

از همه مهمتر لجبازی کردنش و ناز کشیدن بیش از اندازه ما  به خاطر

مریضیش کم کم حال یکی یدونه مون داره خوب میشه البته به همراه خوب

شدن لجباز و لوس هم شده چون توی این چند روز به تمام خواسته هاش

رسید چه با لج و چه بی لج.

اینم چند تا عکس داغ داغ که امشب ازش گرفتم.

اینجا هم پارسا مشغول دیدن دون دون(خاله شادونه) و ما خسته از دیدن

دون دون چون واقعا روزی بالای بیست بار مجبوریم این برنامه رو ببینیم.

     عزیز دل مامان و بابا، ما خیلی خوشحالیم از اینکه تو حالت بهتر شده. 

         زیز عزیز