پارسایی در شب تولد مامانی
سلام دوست جونا.خوبیــــــــــــــــــــــــد؟
مطمئناً از پست قبلی متوجه شدید که دیروز روز تولدم بود.
الان چند ساعته که من به دنیا اومدم.
من ظهر روز بیستم تیر که در سال 63 در ماه مبارک رمضان قرار می گرفت به دنیا اومدم.
ایشالله 2 سال دیگه تاریخ تولدم هم از نظر شمسی و هم از نظر قمری شبیه همون سالی میشه که به دنیا اومدم.
و اما شب تولد :
پریشب به خاطر شب تولدم رفتیم بازار برای پارسا اسباب بازی خریدیم
بعد رفتیم کیک و شمع و بادکنک و شیرینی خریدیم.
بعد بابایی ما رو به یک شام توپ توی رستوران دعوت کرد
بعدش پارسا رو بردیم پارک و کلی اونجا بازی کرد( کلاً دیشب همه چیز به نفع پارسا بود ، نکنه تولد اون بوده و ما اشتباه شدیم )
ساعت 1 شب رسیدیم خونه و تازه شروع کردیم به گرفتن مراسم تولد.
بادکنک ها رو باد کردیم و کیک آوردیم و شمع و فشفشه روشن کردیم و آهنگ تولدت مبارک گذاشتیم.
پارسا کلی ذوق کرد و بپر بپر کرد و مدام می خوند: تبلد تبلد تبلدت ممائک
خلاصه تا ساعت 2:30 شب واسه خودمون جشن گرفتیم و کلی هم فیلم و عکس یادگاری.
خییییییییییییییییییییییییییلی خوش گذشت.
حالا واسه دیدن عکسها برید به ادامه مطلب:
اینجا توی رستورانه و جوجو منتظره تا شام رو بیارن و مدام می گفت :کَلاب می خوام (کباب می خوام)
بالاخره عشق مامان به کَلاب (همون کباب ) رسید
میز براش خیلی بلند بود و همون طور که می بینید نمی تونست راحت شام بخوره ولی هرچی گفتیم بیا بالای میز بشین می گفت نه می خوام پیش بابایی بشینم
اینجا هم حیاط رستورانه
اینجا هم که رفتیم پارک و جیجل مامان داره الاکلنگ بازی می کنه
شکار لحظه ها ، پارسا رو این بار از تونل سرسره تماشا کنید
آهااااااااااااااااااان بالاخره رسیدیم به کیک تولد ، لازم به ذکر است که کیک رو هم جناب آقای پارسا انتخاب کردند.
(احساس نمی کنید که من کلاً هیچ نقشی توی شب تولد خودم نداشتم)
این رنگ هم رنگ مورد علاقه بابایی و پارساییه
وای نههههه ، یه وقت فکر نکنید که من 2829 ساله شدم هااااااااا
ما چون برای تولد بابایی کیک نخریده بودیم ، برای همین یک دفعه شمع تولد هر دوتایی مون رو روی کیک گذاشتیم تا یک تیر و دو نشون بشه
اینجا به پارسا گفتم کنار بادکنک ها بشین تا ازت عکس بگیرم ، اون هم شروع کرد به حرف زدن با بادکنک ها و بهشون می گفت: باد کنکاااااا ، بیاید پیش من مامانی عکس بگیره
اینها هم شمع های تولد ما ،
جیجل مامان با این که اولین باره که فشفشه می گیره دستش ولی خیلی راحت باهاش بازی کرد و اصلاً نترسید
اینجا هم نوبت پارسایی بود تا شمع رو فوت کنه
خب حالا وقت انگشت بردن توی کیکه.
دیگه این قضیه عادی شده برای ما ، اگه یه روزی پارسا به یه کیک انگشت نزنه ما تعجب می کنیم
توروخدا نوک مماخش رو ببینید ، داره خامه می خوره
نانازی داره انگشت خامه ایش رو می خوره
حالا وقت خوردن کیکه ، اونم کنار ماشین جدید.
اول مثلاً میده ماشین بخوره و بعد میذاره دهن خودش.نوش جونت نفسم
اینجا پارسا سرش کلاه گذاشته و با آهنگ تولدت مبارک داره می رقصه ، دستاشو نیگا
فدای خنده هات و لب و دهن خامه ایت بشم من
اینجا بابایی پازلی رو که براش خریده بود تازه بهش داد و پارسا از ذوق داره می چرخه و شادی می کنه
این همون پازلیه که براش خریدیم
این هم بازی دبنّا ، نه.... دونّا ، نه .... دبرنا ، نمی دونم بابا هرچی خودتون میگید ، که من و بابایی برای خودمون خریدیم
نه باباااااااااااا .............، نمردیم و بالاخره یه چیزی هم برای خودمون خریدیم ، عجب شد
پارسا جون ، مامان ، دوست داری این بازی رو هم بذاریم کنار برای شما تا بعداً که بزرگتر شدی باهاش بازی کنی ؟ هااااااااا ......... من و بابا کیلو چندیم مگه نه؟
حالا جدا از شوخی ، من و بابایی تموم این برنامه ها رو فقط به عشق پارسا که عاشق کیک و شمع تولده بیشتر انجام دادیم.
حتی مخصوصاً براش اسباب بازی خریدیم و بردیمش پارک تا شادیش چند برابر بشه.
واقعاً الان توی زندگی هیچ چیزی برامون مهمتر و قشنگ تر از خوشحال کردن پارسا نیست.
من خیلی خوشبختم خیلی .می پرسید چرا؟
خب همین که هنوز توی این همه دغدغه و گرفتاری ، تاریخ تولدت توی ذهن خانواده و دوستات هست این یعنی خوشبختی
وقتی که از روز قبل از تولد ، پیامهای تبریک از طرف عزیزانت به موبایلت میاد یعنی خوشبختی ،
وقتی که یکی از دوستای وبلاگیت که هیچ وقت ندیدیش ، پیشاپیش توی وبلاگش برات پست تبریک تولد میذاره یعنی خوشبختی
وقتی که همسر مهربونت تمام تلاشش رو می کنه تا شب تولدت رو یکی از پر خاطره ترین و قشنگت ترین شبهای زندگیت کنه یعنی خوشبختی
وقتی که پسر کوچولوت می دونه که امروز روز تولد مامانشه و با سن کمش موقعی که بابایی میاد خونه بهش میگه : بابایی کیک خریدی ؟ این یعنی اوج خوشبختی
خدای من خیییییییییییییییلی دوستت دارم
این همه خوشبختی رو برام حفظ کن
خانواده عزیزم ، از همتون ممنونم
دوستای خوبم مرسی بابت همه خوبیهاتون
چقدر خوشحالم که این وبلاگ رو درست کردم و این همه پیام تبریک و انرژی مثبت از طرف دوستای گلم گرفتم
الناز جونم مرسی که تولدم برات انقدر مهم بود که توی وبلاگت برام جشن گرفتی
این آدرس وب الناز جونه(نایسل) :http://www.nicel.niniweblog.com/