سفر به تهران ( 1 )
سلامی چو بوی خوش آشنایی
سلام به دوستای گل گل گل خودم.
حال و احوالتون خوبه؟ .... ما رو نمی بینید خوشحالید؟ ...
**********************
خدمت دوستای گلم عارضم کههههههه .... این مدت که ما نبودیم برای یه سفر چند روزه به تهران رفته بودیم تا هم حال و هوامون عوض بشه و هم خاله جون اینا رو ببینیم.
البته الان 10 روزی میشه که برگشتیم ولی خب حسسسسسس نوشتنمون نمی اومد
تا اینکه دوستان با وفای همیشگی و عزیزمون انقدررررررر هولمون دادن تا بالاخره روشن شدیم و الان هم در خدمتتونیم
**********************
و اما ماجرای سفر ما........
دوشنبه بیستم شهریور ماه ساعت 12:30 شب راهی تهران شدیم و ساعت 4:30 صبح رسیدیم ....
این چند روزی که تهران بودیم خیلی بهمون خوش گذشت ، کلی من و خاله جون با هم حرف زدیم .... درد و دل خواهرانه کردیم ... با هم بازار و خرید رفتیم ..... پارسا و غزل رو بردیم پارک و گردش و ...
خلاصه خیلی خیلی بهمون خوش گذشت....
تازه یک اتفاق مهم دیگه هم افتاد که اونو در قسمت بعدی میگم ( چون تعداد عکسها زیاد بود مجبور شدم سفر نامه رو 2 قسمتی کنم)
حالا واسه دیدن عکسهای سری اول روی
این نی نی که کنار پارسا نشسته اسمش نازنین زهراست و دخمل همسایه بالایی خاله جون ایناست
وقتی خاله جون زهرا رو آورد پیش پارسا نمی دونید پارسا چه ذوقی کرد و سر حال شد و اونقدر احساس بزرگی بهش دست داده بود که نگو و نپرس
اینجا غزلی داره پارسا و زهرا رو سرگرم می کنه( شبیه رهبر گروه نوازنده ها شد)
پارسا جون داره زهرا جون رو ناز می کنه
اوه اوه کار دیگه از ناز کردن گذشت .... اگه مامان زهرا بدونهههههههههه...
اینم یک نمای زیبا از دو تا نی نی زیبا
حالا عکس از این نما با حضور غزلی کامل تر و زیبا تر میشه
اینم آثار هنری پارسا پیکاسو توی خونه خاله جون
آخجوووووووووووووووون پارک
پارسا و غزل توی سرسره تونلی
ای جانم ، به نظر من این خنده ها قشنگ ترین و واقعی ترین خنده های دنیاست که نهایت شادی بچه ها رو می رسونه ، بدون هیچ ژست و فیگوری ( عروسک غزل هم بغل پارسا داره سر می خوره)
اینم نی نی زهرا در یه حالت قشنگ و متعجب
یک شب با خاله جون اینا رفته بودیم روی پشت بوم خونشون و بساط آتیش و کباب رو راه انداختیم ، جاتون خالی خییییییییییییییلی چسبید
اینجا هم پارسا و غزل افتادن به جون پسته هایی که مامان زهرا کوچولو روی پشت بوم پهن کرده بود تا خشک بشن ، آی خوردن .... آی خوردن
بفرمایید کبااااااااااب
این هم یه مدل دیگه از شیطنت ها و بازیهای پارساست ( مامانی توی سبد چی کار می کنی آخه؟)
ای وای پارسا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داللللللللللللللللللللللللی موشه ....
حالا یه کم روی سبد بشینم....
خب دیگه پارسا جون تمام حالت های استفاده از سبد رو به شما یاد داد ... امیدوارم که خوب خوب یاد گرفته باشید
خیییییییییییییییییییلی دوستتون داریم ... ممنون که ما رو مهمون چشمای قشنگتون کردید