نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

سفر به تهران ( 1 )

1391/7/3 2:17
نویسنده : مام پارسا
821 بازدید
اشتراک گذاری

Hello 
Hi Glitter Graphics and Scraps for Orkut, Myspace, Hi5

سلامی چو بوی خوش آشنایی

سلام به دوستای گل گل گل خودم.

حال و احوالتون خوبه؟ .... ما رو نمی بینید خوشحالید؟ ...

**********************

خدمت دوستای گلم عارضم کههههههه ....  این مدت که ما نبودیم برای یه سفر چند روزه به تهران رفته بودیم تا هم حال و هوامون عوض بشه و هم خاله جون اینا رو ببینیم.

البته الان 10 روزی میشه که برگشتیم ولی خب حسسسسسس نوشتنمون نمی اومد

تا اینکه دوستان با وفای همیشگی و عزیزمون انقدررررررر هولمون دادن تا بالاخره روشن شدیم و الان هم در خدمتتونیم

**********************

و اما ماجرای سفر ما........

دوشنبه بیستم شهریور ماه ساعت 12:30 شب راهی تهران شدیم و ساعت 4:30 صبح رسیدیم ....

این چند روزی که تهران بودیم خیلی بهمون خوش گذشت ، کلی من و خاله جون با هم حرف زدیم .... درد و دل خواهرانه کردیم ... با هم بازار و خرید رفتیم .....  پارسا و غزل رو بردیم پارک و گردش و ...

خلاصه خیلی خیلی بهمون خوش گذشت....

تازه یک اتفاق مهم دیگه هم افتاد که اونو در قسمت بعدی میگم ( چون تعداد عکسها زیاد بود مجبور شدم سفر نامه رو 2 قسمتی کنم)

حالا واسه دیدن عکسهای سری اول روی

این نی نی که کنار پارسا نشسته اسمش نازنین زهراست و دخمل همسایه بالایی خاله جون ایناست

وقتی خاله جون زهرا رو آورد پیش پارسا نمی دونید پارسا چه ذوقی کرد و سر حال شد و اونقدر  احساس بزرگی بهش دست داده بود که نگو و نپرس

سفر به تهران

                        

اینجا غزلی داره پارسا و زهرا رو سرگرم می کنه( شبیه رهبر گروه نوازنده ها شد)

سفر به تهران

                    

پارسا جون داره زهرا جون رو ناز می کنه

سفر به تهران

          

اوه اوه کار دیگه از ناز کردن گذشت .... اگه مامان زهرا بدونهههههههههه...

سفر به تهران

                       

اینم یک نمای زیبا از دو تا نی نی زیبا

سفر به تهران

                    

حالا عکس از این نما با حضور غزلی کامل تر و زیبا تر میشه

سفر به تهران

                        

اینم آثار هنری پارسا پیکاسو توی خونه خاله جون

سفر به تهران

                         

سفر به تهران

                     

آخجوووووووووووووووون پارک

سفر به تهران

           شکلکهای 
جالب آروین          شکلکهای 
جالب آروین         شکلکهای 
جالب آروین

سفر به تهران

    شکلکهای جالب آروین                           

پارسا و غزل توی سرسره تونلی

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

ای جانم ، به نظر من این خنده ها قشنگ ترین و واقعی ترین خنده های دنیاست که نهایت شادی بچه ها رو می رسونه ، بدون هیچ ژست و فیگوری ( عروسک غزل هم بغل پارسا داره سر می خوره)

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

اینم نی نی زهرا در یه حالت قشنگ و متعجب

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

یک شب با خاله جون اینا رفته بودیم روی پشت بوم خونشون و بساط آتیش و کباب رو راه انداختیم ، جاتون خالی خییییییییییییییلی چسبید

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

اینجا هم پارسا و غزل افتادن به جون پسته هایی که مامان زهرا کوچولو روی پشت بوم پهن کرده بود تا خشک بشن ، آی خوردن .... آی خوردن

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

بفرمایید کبااااااااااب

سفر به تهران

   شکلکهای جالب آروین

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

این هم یه مدل دیگه از شیطنت ها و بازیهای پارساست ( مامانی توی سبد چی کار می کنی آخه؟)

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین 

ای وای پارسا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

داللللللللللللللللللللللللی موشه ....

حالا یه کم روی سبد بشینم....

سفر به تهران

  شکلکهای جالب آروین

خب دیگه پارسا جون تمام حالت های استفاده از سبد رو به شما یاد داد ... امیدوارم که خوب خوب یاد گرفته باشید

سفر به تهران

خیییییییییییییییییییلی دوستتون داریم ... ممنون که ما رو مهمون چشمای قشنگتون کردید  

شکلکهای جالب و متنوع آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (40)

محدثه
3 مهر 91 8:00
سلام چه عجب تنبل خـــــــــــــــــانوم! خوبین؟ خوشین؟ امیدوارم همیشه به همین شکل بهتون خوش بگذره این نازنین زهرا چه نازه پریشب شوهرتو دیدم وقتی از پشت آیفون نمایان شد یهو احساس کردم دلم واسه هرسه تایی تون به اندازه چشم مورچه شده، رفتم پایین، پررو میگه من با تو کار نداشتم با بابات کار دارم. کــــــــــــــــلاُ فقط بلده ضایع کنه تو لپ لپ پیداش کردی؟؟؟؟
دوستتون دارم خیلی زیاد


سلااااااااااااااااام محدثه جون.قربونت برم ما خوب خوبیم تو چطوری؟
من تنبل ولی تو نباید یه خبری از ما بگیری !!!!!!
ممنونم از دعای خوبت ایشالله... آره نازنین زهرا خیلی ناز و خوردنیه...
ای جااااااااااااااانم واقعاً؟ البته من اندازه دقیق چشم مورچه رو نمی دونم ولی خب فهمیدم که خیلی دلت تنگ شده بود.... مررررررررررررررسی عجییییییییجم ما هم دلتنگتونیم.....
خب دیگه خانومی قبل از اینکه شوهر من بشه عموی شما بود دیگه ، کلاً می دونی که از افعال معکوس زیاد استفاده می کنه .... احتمالاً منظورش این بود که دلش واست تنگ شده بود ولی غرورش اجازه نداد بگه .... دقیـــــــــــــــــقاً همین طوره که گفتی

نرگسی
3 مهر 91 10:32
رسیدن به خیر دوستم .. پارسایی آمبولانس رو چه خوشگل کشیده عزیزمممممممممم ..


مرسی دوست جونم.... مرسی خاله جون از تعریفت...خوشحالم که خوشتون اومده...بوسسسسسسس
نرگسی
3 مهر 91 10:45



قربونت برم مهربونممممممممممممم
سمانه مامان پارسا جون
4 مهر 91 18:07
سلام خانومی خوبی رسیدن بخیر
دستت درد نکنه اومدی و به ما هم خبر ندادی
اونوقت به من میگفتی چرا خبر ندادی؟
دستت درد نکنه


الللللللللللللللللللللللهی ، شرمنده ام بخدا فرصتمون خیلی کم بود ، وگرنه دلم می خواست همتون رو می دیدم.
آره حق داری ولی ببخش توروخدا.
ایشالله دفعه بعد.
سمانه مامان پارسا جون
4 مهر 91 18:08
شوخی کردم خوش حالم بهتون خوش گذشته مخصوصا به پارسا جان
عکسهاش خیلی قشنگ بود


ممنونم مهربونم ، خیلی گلی بخدا ، همین دل مهربونت باعث شده که علاقه خاصی بهت دارم دیگه.... آره به پارسا حسابی خوش گذشت.
ممنون از تعریفت ، خوشحالم که از عکسها خوشتون اومده
ارغوان
5 مهر 91 9:19
سلام
عکسا قشنگ بودن پارسا جون رو ببوسید
از اشنایی باهاتون خوشحال شدیم


سلام ممنونم از نظر قشنگت.
من هم از اینکه به دیدنمون اومدید خوشحال شدم.کاش آدرستون رو میذاشتید تا ما هم بیایم پیشتون
مامان محمد صادق(زهرا)
5 مهر 91 10:31
سلام عزیزم...

به به! معلومه حسااااااااااااابی خوش گذشته ها!

اون کباب و بگووووووو!نمی دونم چه حکمتیه هر چی کباب بخوری باز ببینیش دلت آب میفته!!!!

********************
اون گاو من و مرده ه ه ه ه!
خیییییییییییییلی قشنگ شده!

*********************
دوس داشتی یه سر برو خصوصی!


سلام عزیزم.
آره جاتون خالی بود خیلی خوش گذشت.
دقیـــــــــــــــــقاً ، اصلاً کباب اسمش هم دل آدم رو آب میندازه چه برسه به دیدنش
خدا نکنه خاله جون مهربون ، خییییییییییییلی لطف داری
آخجوووووووووووووووون من که رفتم
مامان محمد صادق(زهرا)
5 مهر 91 11:16
عزیزمی!

بابا شما که من و شرمنده کردییییییییییییییییییی!

بله ! با افتخار لینکتون می کنم!


خواهش می کنم گلم.. دشمنت شرمنده باشه.... وای مرررررررررررسی.... ایشالله دوستای خوبی برای همدیگه باشیم
ilijoon
6 مهر 91 17:08
سلامممممممممممم
بالاخره پديدار شدي؟؟؟؟؟


سلام به روی ماهتون.
ما اینیم دیگه
ilijoon
6 مهر 91 17:10
چه خبر ؟؟؟؟؟؟؟ از فاطمه جون چه خبر؟؟؟؟؟
زنگ زدم حالشونو بپرسم جواب ندادند


خبر خیر.ممنونم عزیزم که به یادمون هستی.
فاطمه هم خوبه ، دیگه غزلی میره مدرسه و اونم درگیر دخملشه ، حتما، خونه نبوده
ilijoon
6 مهر 91 17:11
خوب بازار گردي هم صفايي داره براي خودش همين كه پول شوشو ها رو هدر ميديم كلي مي ارزه
من كه عاشق بازار گردي وپول هدر دادن هستم


آی گفتی .... تا باشه از این ولخرجی ها و بازار رفتن ها .... ما خانوم ها کلاً عاااااااااشق خرید کردن هستیم بر عکس آقایون
ilijoon
6 مهر 91 17:13
يه خبر خوب بالاخره شوشو ولخرجي كرد ومن گوشي دار شدم
البته گوشي نو رو با خط شوشو عوض كردم


چی میگییییییییییییییییییییییی؟
من که باورم نمیشه ... خب پس شیرینی بدهکار شدی...واقعاً مبارکههههههههه

ilijoon
6 مهر 91 17:14
اي جانممممممممم چه ني ني نازي ولي داشتيم زهرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگر دستم بهت نرسه زودتر وسطشون بشين تا غيرتي نشدم


آخه ما دیدیم تا دخمل شما بیاد خیلی طول میکشه واسه همین فعلاً نقد رو چسبیدیم تا دختر شما بیاد ، اون وقت هرکدوم خوشگلتر بود رو می پسندیم
ilijoon
6 مهر 91 17:15
اي واي بر من براي چي ني ني رو ناز كردي؟؟؟؟؟پس دختر من چي؟؟؟؟


هی واااااااااای من ، خاله جون شما چشماتو بگیر و این 2 تا عکس رو نبین چون می ترسم به اعصابتون فشار بیاد
ilijoon
6 مهر 91 17:16
من كه ديگه پشيمون شدم وديگه بهت دختر نميدم حالا نامحرمو ميبوسي


ای داد بیداااااااااد ، چند بار به مامانم گفتم تا این عکسها رو نذاره تو وبم ولی مگه گوش کرد ... حالا بیا و درستش کن ، امان از دست این مامان کار خراب کن و دختر پرون

ilijoon
6 مهر 91 17:17
قربونت برم چه خوشگل نقاشي ميكشي


خدا نکنه خاله جونی ، ممنون از تعریفتون
ilijoon
6 مهر 91 17:18
چه جالب تهران هم ماشينتو همراه خودت بردي


آره خاله جون... آخه من ماشینام به جونم بنده ... همه جا با من هستن
ilijoon
6 مهر 91 17:18
سلاممممممممممممم غزل


سلااااااااااااااااااام خاله جون مهربون.
ilijoon
6 مهر 91 17:19
بابا حرفه اي چه خوب تو سرسره تونلي عكس گرفتي؟؟؟؟


بابااااااااااااا اینطوری نگو من جنبه تعریف ندارم اون وقت ضعف می کنما....
ilijoon
6 مهر 91 17:20
قربون خنده هاتون بشم


مررررررررررسی خاله جونی.خیلی دوستتون داریم
ilijoon
6 مهر 91 17:20
نوش جونتون كباب پس ما چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ممنونیم..... ای واااااااای شرمنده
ilijoon
6 مهر 91 17:21
نه ......مثل اينكه زهرا خانوم مورد پسند مادر شوهر واقع شده كه انقده عكس ازش انداختي


فعلاً تا دخمل شما بیاد بعلهههههههههههه ... حالا تا بعد
ilijoon
6 مهر 91 17:22
نوش جونتون پسته ها
شما وزهرا خانوم نداريد


قربونت برم خواهر که از کیسه خلیفه می بخشی
ilijoon
6 مهر 91 17:23
به به چه كباب خوشمزه اي
نوش جونتون وگواراي وجودتون


ممنون مهربونم....جای شما واقعاً خالی بود
ilijoon
6 مهر 91 17:23
قربونت برم چه عكسهاي قشنگي انداختي


چشمات قشنگ می بینه خانومی ... خوشحالم که خوشتون اومده
ilijoon
6 مهر 91 17:24
اي واي پارسا كجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟من كه نميبينمت


دیدین چقدر حرفه ای قایم شدم که اصلاً معلوم نبودم و نتونستین منو ببینین
ilijoon
6 مهر 91 17:24
داليييييييييييييييييييييييي


اِ پیدا کردید منو ..... دالللللللللللللللللی
ilijoon
6 مهر 91 17:25
ممنون پارسا جون كه فن هاي استفاده بهينه از سبد رو به ما ياد دادي


خواهش می کنم.قابلتونو نداشت ... ما هرچی بلدیم عرضه می کنیم تا همه استفاده کنن... چه کنیم دیگه ( قیافه آدمهای فروتن و افتاده)
ilijoon
6 مهر 91 17:26
ما هم خيلييييييييييييييييييييي دوستتون داريم


ممنونم گلمممممممم ، ما بیشتررررررررررررررررر
ilijoon
6 مهر 91 17:26
ممنون زهرا جون خيلي پست زيبايي بود دستت درد نكنه


خواهش می کنم گلم... خوشحالم که خوشت اومده .. من هم ازت ممنونم که وقت گذاشتی و این پست رو با دقت خوندی
ilijoon
6 مهر 91 17:27
ما داريم مياييم شمال


وااااااااااااااااااااااقعاً ، خیلی خوشحال شدم
ilijoon
6 مهر 91 17:27



اینها هم از طرف ما برای ایلیا جون و مامان مهربونش
مامان محمدرهام جون
7 مهر 91 0:47
سلام رسیدن بخیر
ماتوی وب ایلیا جون دییدیمتون بعلههههههههههههه.
واقعا"هردونینی خوشملن.
نقاشیهاشو ببین آفرین پسری هنرمند وبا استعداد
پسته ها وکباب نوووووووووووووووش جونتون


سلام....منونم گلمممم.
باباااااااا شما دیگه کی هستید؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی خاله جونی از تعریفتون ، چشماتون خوشمل می بینه....
نقاشیهام قشنگن مگه نه؟؟؟؟؟؟خوشحالم که شما هم خوشتون اومده...
ممنون خاله جون مهربون...
مرسی از کامنت قشنگتون
مامان محمد صادق(زهرا)
8 مهر 91 17:16
سلاااااااااااااااااااااااام




سلام به روی ماهت گلممممممم
مامانی درسا
9 مهر 91 7:29
ای جونم به پارسا و مامانش که دلم اینقده براشون تنگ شده بود که نمیتونم با هیچ جمله ای بیانش کنم ...... دلم اینقده اینقده حتی برای جمله جمله شما تنگ شده بود برای شماها که دیگه هیچی ....... خوشحالم فرصتی شد که دوباره بیام و ببینمتون دوباره میام سرفرصت و پستای نخونده رو میخونم حالا بهتره به همه یه سر کوچولو بزنم ...... فعلا" بای تا بعد .....


سلاااااااااااااااااااااااام به مژگان جون و درسا جونم....... وای نمیدونید چقدر ذوق زده شدم وقتی کامنتت رو دیدم... خوشحالم که دوباره برگشتی.... ما منتظریم تا زودتر پستهای جدید بذاری ... بوسسسسسسسسسسسسس
سمانه مامان پارسا جون
10 مهر 91 13:46
به به چه قالب قشنگی مبارکه


مرسی عزیزم.امیدوارم سرعتش هم خوب باشه و زود بالا بیاد
مامان آمیتیس
10 مهر 91 15:40
سلام. خوبین؟ همیشه به گردش. رسیدن به خیر


سلام عزززززززززززززیزم.مرسی مهربونم
مامان آمیتیس
10 مهر 91 15:42
روی ماهتون رو میبوسم


ممنونم گلم...اینها هم از طرف ما برای شما
مامان آمیتیس
10 مهر 91 15:43
من همیشه بدشانسم. عکسا برام باز نمیشه ایشالا بعد میام عکسای قشنگتونو میبینم


ای بابااااااااا ... آخه چرا؟؟؟؟؟ یعنی هیچ کدوم رو ندیدی؟؟؟؟
ایشالله این دفعه باز میشه
مامانی درسا
12 مهر 91 1:40
گلی خاله خوش گذشته حسابی ..... حسابی بزرگ شدی پارسا گلی عزیزم ..... این بساط آتیش و کبابه خیلی باحال بود ...... نوش حونتون


آره خاله جون...جای درسا جونی خالی بود....مرسی خاله خوبم....قربونت برم خانوم گل...مرررررررررررسی
خیییییییییییییییلی دوستتون داریم