پارسایی در روز جهانی کودک
**** سلام * سلام * سلام ****
حال و احوالتون خوبه؟ ..... خدا رو شکر
قبل از هر چیز روز کودک رو به کوچولوهای نازتون از جمله پارسای خوشگل خودم تبریک میگم
***************
دیروز یعنی یکشنبه 16 مهر ماه ، به خاطر هفته کودک پارسا رو بردم کانون پرورش فکری ...
اونجا یه عالمه بازی کرد و یه عااااااالمه چیزهای قشنگ دید .....
تازه ه ه ه ه ه ه ه ه ، جایزه ام گرفت
خلاصه خیلی بهش خوش گذشت ...
بعد هم بردمش پارک تا خاطره روز کودک رو براش قشنگ تر و به یاد موندنی تر کنم
غروب هم من و پارسا با کمک هم یه کیک جدید و خوشمزه (کوکی) درست کردیم ...
شب وقتی بابایی اومد خونه ، بعد از خوردن شام ، برای یدونه گلمون یه جشن کوچولو به مناسبت روز کودک گرفتیم
حالا با هم بریم به ادامه مطلب تا کلی عکس ببینیم:
به محض اینکه وارد کانون پرورش فکری شدیم .... اول رفتیم اتاق نجوم که یه عالمه تلسکوپ و عکسهایی از منظومه شمسی در اونجا وجود داشت...
خیلی برای پارسا دیدن تلکسکوپ ها جالب بود ( آخ که من چقدر عاشق نجومم)
*****************
بعد از داخل یه اتاقی صدامون زدند .... ما رفتیم که دیدیم یه خانوم دندون پزشک اونجاست و به پارسا گفت: کوچولو بیا دندونات رو ببینم ، بهت جایزه هم میدم...پارسا اولش خودش رو عقب کشید و ترسید ...
ولی وقتی دید که جدّی جدّی پای جایزه در میونه راحت گذاشت تا خانوم دکتر دندوناش رو معاینه کنه که خدا رو شکر تموم دندوناش سالم بودند.
به عنوان جایزه هم خانوم دکتر بهش یه مسواک و خمیر دندون و با اون آینه های کوچولو که باهاش دندون رو نگاه می کنن داد
*****************
بعد اومدیم اینجا که اتاق حیوانات مصنوعی هست ... ولی خییییییییییییییلی واقعی به نظر می رسیدن ... البته پوستشون واقعی بود
اینجا پسر شجاع من داره دستش رو میذاره توی دهن آقا خرسه تا ببینه گازش می گیره یا نه ... آخه عزیز من ، اومدیم و گاز می گرفت ...اون وقت چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پارسا خوشششششحال از دیدار با پلنگی که آدم واقعاً فکر می کرد واقعیه
اینجا هم اتاق بازی و آثار هنری بچه هاست
و پارسای هیجان زده .........
حالا یه کم خونه سازی می کنه ......
اینو ساخت و گفت : آپارتمان درست کردم
بعد هم گفت که این پنجره آپارتمانه و از پشتش با من دالی کرد ....چشماشو نیگا ... ( فدای چشاااااااااات)
وقتی هم که داشتیم از توی اتاق بازی بیرون می اومدیم ، خانومه که مسئول اونجا بود این پروانه های مقوایی رو به پارسا جایزه داد
بعد رفتیم توی سالن و پارسا رفت سراغ سرگرمی مورد علاقه اش.....
نقاشییییییییییییییییییییییی
اینو کشید و گفت: قطاره .... اون خط زیرش هم ریل قطاره
چون میز براش بلند بود و نمی تونست راحت نقاشی بکشه ، من کفشاش رو در آوردم و پارسا رفت روی صندلی ایستاد
اینجا هم که دیگه شیطنتش گل کرده .....
بعد از کانون رفتیم پارک ...
وای که چه ذوقی کرده بود ... البته از عکسش هم معلومه
بعد از اینکه کلی بازی کرد پیش گلها نشست تا من ازش عکس بگیرم ...
ولی دیگه واقعاً خسته شده بود ... (یعنی شما بچه ها از گردش و بازی خسته هم میشین؟؟؟ ... جالبه !!!!!!! )
اینم گل شیشه شوره ... من عاشقشم
اینم جایزه هایی که پسرم توی کانون گرفت
اینم هدیه من و بابایی برای روز کودک به پارسایی ... که همون اول با کمک هم ساختیمش و پارسا کلی ذوق زده شد
غروب که داشتم مواد کوکی رو درست می کردم ، پارسا اومد پیشم و گفت توی ظرفو ببینم ، منم برای اینکه راحت تر ببینه ظرف رو گذاشتم روی صندلی ... بعد همین طور که می بینید یواش یواش خودش هم دست به کار شد و کمکم کرد
اینم کوکی هایی که برای روز کودک واسه گل پسرم درست کردم و با شمع و فشفشه گذاشتم جلوش تا فوت کنه
البته اولین باره که کوکی درست می کنمااااااااا
اینجا منتظره تا من و بابایی یک دو سه رو بگیم ...........
فووووووووووووووووووت
روزت مبارک ناز من.... الهی ١٢٠ ساله بشی
راستی ........... من طرز تهیه این کوکی ها رو از آدرس زیر یاد گرفتم .... اگر شما هم دوست دارید طرز تهیه شو یاد بگیرید روی آدرس زیر کلیک کنید :