اولین کار هنری مامانی برای پارسایی
سلام سلام صد تا سلام
خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟ ایام به کامه؟
عزاداریهاتون قبول باشه ایشالله
اگه بدونید که من چه کرررررررررررررررررررررررردم؟
از خودم هنر در وکردم
اونم چه هنری؟
الان بهتون میگم.........
شنیدین از قدیم میگن که " هنر نزد ایرانیان هست و بس "
یا شنیدید که میگن: "خواستن توانستنه "
یا اینکه هرکه بامش بیش برفش بیشتر .... نه ببخشید این یکی هیچ ربطی به موضوع نداشت
خب منم خواستم و تونستم ................
و اما اصل ماجرا:
چند روزی بود که سخت هوس کرده بودم یه چیزی ببافم....واسه همین یه روز با همسری رفتیم بازار و قلاب و کاموا خریدم
کلی توی اینترنت دنبال آموزش قلاب بافی رفتم
تا اینکههههههههههههههههه
دیروز برای اولین بار قلاب بافی کردم و برای گل پسرم...قند عسلم... شیرین شکرم....پاپوش بافتم
وووووووووووووووووووووووووی نمی دونید چه ذوقی کردم وقتی که کار بافتم تموم شد و پوشیدمش پای پارسا......از ذوق محکم پای کوچولوشو که توی پاپوش بود بوسیدم
وای که چه لذتی داره آدم یه کاری رو با عشق انجام بده و بعد بده به عزیزترینش تا ازش استفاده کنه
الان این پاپوش از صد تا کفش و لباس گرون قیمت برای من با ارزش تره
من طرز بافتش رو از سایت های اینترنتی گرفتم و سوالهام رو از دوست خوبم نرگس جون پرسیدم تا اینکه موفق شدم یک روزه یک جفت پاپوش ببافم
***************************
اینم عکس پاپوشی که بافتم:
البته هنوز بندک هاش دکمه نداره و برای تزیین جلوش هم یه کارایی می خوام بکنم ....
اگه رنگ کاموای نارنجی کمرنگ و پررنگه .... واسه اینه که کاموا از اون هفت رنگه هاست و قسمت بندک دیگه به جاهای روشن کاموا رسیده
*****************************
***************************
خوشگله نه ؟؟؟؟؟؟؟؟