نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

پارسا در روز های آخر پاییز

1390/9/30 16:37
نویسنده : مام پارسا
752 بازدید
اشتراک گذاری

                                       شکلکهای جالب آروین

چند روز پیش من و پارسا با هم رفته بودیم بیرون.پارسا توی یه مغازه یه اسباب بازی دید وخیلی خوشش اومد فقط ایستاد و نگاهش کرد.پسر گلم حتی برای خریدنش هم لج نکرد.

وقتی اومدیم خونه خودش با زبون بچه گونش ماجرا رو نصفه و نیمه واسه بابا جونش تعریف کرد بعد بابایی از من پرسید که چی شده و من هم گفتم که از یه ببر بادی خوشش اومده بود.

دیروز ظهر وقتی بابایی اومد خونه دیدیم که همون ببری که پارسا جون ازش خوشش اومده بود رو خرید و براش آورد.پارسا خیلی خیلی خوشحال شده بود و سریع رفت روش نشست و می گفت: "هن هن ".

ببری1 

 

ببری 2 

 بابایی واسه اذیت کردن پارسا بدو بدو می رفت سمت ببریش و می گفت :  " من بشینم  من بشینم "و  پارسا هم با یه جیغ بنفش بابایی رو فراری می داد.

ببری 3 

ببری 4 

خلاصه حسابی سرگرم شده بود و از سورپرایز بابایی ذوق کرده بود و از ببری جونش حتی موقع خواب هم دل نکند و سر ببریش رو بغل کرد و خوابید و وقتی هم که از خواب بیدار شد اولین کلمه ای که به زبون آورد "ببی" (ببری) بود و سریع رفت سراغ ببریش.

ببری 5 

ببری 6 

شکلکهای جالب آروینباباجون دوستت داریم شکلکهای جالب آروین

و از اینکه با وجود این همه مشغله کاری باز هم به فکر خوشحال کردن ما هستی ازت خیلی خیلی ممنونیم.

                  شکلکهای جالب آروین

یک اتفاق جالب دیگه که توی این چند روزه در مورد پارسا پیش اومد این بود که :

چند روز پیش به پارسا گردو و کشمش (به قول خودش" گدو و پیچ پیچ ") که خیلی هم دوست داره دادم تا بخوره .پارسا ظرف گردو وکشمش رو گرفت و رفت و یه گوشه بی سرو صدا نشست.

چند دقیقه بعد دیدم دادش در اومد و با یکی دعوا داره رفتم تا ببینم که چه خبره دیدم که این آقا ، عروسک "گور گور"(قورقوری )شو گرفته توی بغلش و به زور داره دهن عروسک بینوا گردو و کشمش میذاره و تازه باهاش دعوا هم داره که چرا نمی خوره.

گورگوور  تصاوير زيباسازی TopBloger.com تصاویر زیباسازی وبلاگ

پارسا با تمام قوا در حال تلاش

گورگور 2 

( اَه ه ه ه ه.مامانی این چرا نمی خوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ )

 

گورگور 3            

                                        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان حنا
1 دی 90 11:33
مبارکت باشه پارسای عزیزم
این کارهای پارسا جون و غذا دادنش به عروسکش دقیقا دخترمن هم از این کارا میکنه خدا پارسا جون رو برات نگه داره از اون لپاس دو تا ماچ گنده بکنید
در ضمن پست جدید گذاشتم اگه خواستین یه سری به من هم بزنید


ممنونم خاله جونی.آره عزیزم بچه ها همه کاراشون شبیه همه.از اینکه به دیدنمون اومدی خیلی خوشحال شدیم.

مامی کیانا
1 دی 90 16:17
سلام پارسا جون جوجه هاتو شمردی؟ ببری جدید مبارک دست بابایی درد نکنه ایشالا همیشه خوش باشی عزیزم بوسسسس بوووس


سلام خاله جون.آره چند بارم شمردم.ممنون از تبریکت.
مامانی
1 دی 90 16:46
فدات بشم خاله جونی کاش اونجا بودم بوس محکم ازت می گرفتم تو هم جیغ می کشیدی


مرسی خاله جون جونی.پس زودتر بیا تا بتونی بوسم کنی.بوس بوس
آجی محدثه
3 دی 90 14:29
فدای نانازم بشم. اگه من اونجا بودم همچین با بوس هایی که بهت می دادم دادت رو در می آوردم که تا آخر عمرت یادت می موند...
تو که قورقورت رو کشتی!!!
boOoOoOs.....s


وای پس خدا بهم رحم کرد.آجی جونم دلم برات تنگ شده بود.زود به زودتر بیا.بووووووووووووس بوووووووووس