ترفند های زیرکانه پارسا برای شیر خوردن
پارسای مامان هر روز بعد از ظهر و هر شب قبل از خواب عادت داره که با شیشه اش شیر بخوره و بعد بخوابه.
ولی توی این چند روزی که تب داشت و اسهال می رفت بهش شیر نمیدادیم.
ولی پارسا همین که می خواست بخوابه می گفت : " شیر بیار "
اینا هم گفتگوهای رد و بدل شده بین ما و پارسا توی این چند روزی بود که نمی خواستیم بهش شیر بدیم :
-دو روز بعد از شروع تب:
پارسا : مامانی ، تب من قط شد ؟؟؟؟؟ (به حالت سوالی)
مامانی : آره پسرم ، امروز خدا رو شکر تب نکردی
پارسا :پس شیر بدههههههههه (با لحنی پر از التماس)
مامانی : پسرم هنوز شکمت درد می کنه ، اگه شیر بخوری شکمت بدتر میشه هاااااا
-بعد از قطع شدن اسهال (دو روز بعدتر ) :
پارسا این بار رو به بابایی : بابایی ، شیشم(شکم) من خوب شد ؟؟؟؟
بابایی بی خبر از کلک پارسا : آره بابایی ، خدا رو شکر شکمت هم خوب شد و دیگه اسهال نمیری
پارسا : حالا شیر بیاااااااااار
ای باباااااااااااااااااااااا امان از دست تو وروجک
مامان فدای این هوشت بشه که خوب می دونی چطوری زمینه چینی کنی.
به قول بابایی که بهت میگه : " استاد تئوری دان "
چون همه چیز رو با تجزیه و تحلیل و دلیل و برهان توضیح میدی و بی اساس حرف نمی زنی.