نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

پارسا در شب عید مبعث

1391/3/31 12:14
نویسنده : مام پارسا
884 بازدید
اشتراک گذاری

شکلکهای جالب آروین

شب عید مبعث من و پارسا ساعت 7 غروب به قصد پارک از خونه رفتیم بیرون.

توی راه ، نزدیک خونمون یه مغازه داره که لوازم کشاورزی می فروشه و واسه همین هم همیشه یه تراکتور برای فروش بیرون از مغازه میذاره.

هر بار که از کنار اون تراکتور رد میشیم پارسا چند دقیقه مکث می کنه و با دقت به تراکتور نگاه می کنه و به من میگه : "ببین در نداره" "ببین سقف نداره"

خلاصه تموم فرق هایی رو که با ماشین معمولی داره یکی یکی اسم می بره.

این بار که داشتیم از کنار تراکتور رد می شدیم و پارسا محو تماشای اون بود ، بهش گفتم دوست داری سوارش بشی گفت :آره

من هم به آقای مغازه دار گفتم و اون هم که همیشه شاهد نگاه های پارسا به تراکتور بود با خنده گفت: آره بشینه

پارسا روی تراکتور نشست و یه حس غروری بهش دست داد که نگوhttp://www.khavaranshop.com/

بعد از اینکه پارسا از تراکتور سیر شد ، گذاشتمش پایین و راه افتادیم.

بعد رسیدیم به خیابون اصلی تا بریم سمت پارک که دیدم اتوبوس ایستاده و منتظر مسافره

البته اتوبوس می خواست بره سمت بازار و اصلاً ربطی به پارک نداشت ولی از اونجایی که پارسا عاشق اتوبوس و کامیونه من دلم نیومد تا سوارش نکنم واسه همین کلاً مسیرمون رو عوض کردیم و سوار اتوبوس شدیم و رفتیم بازار    شکلکهای جالب آروین

پارسا خیلی ذوق کرد و تمام مسیر داشت به بیرون از اتوبوس و اینکه ما از همه بالاتریم نگاه می کرد

چون همیشه با ماشین خودمون بیرون میریم فکر نکنم که تا حالا اون رو سوار اتوبوس کرده باشم

خلاصه سر از بازار در آوردیم .

همه جا جشن بود و شیرینی و شربت می دادند.

هر جا که شربت میدادن پارسا می گفت :شربت بخوریم.

خلاصه کلی شربت خوردیم 

 توی بازار هم جشن گرفته بودند و چند نفر داشتند ساز می زدند و پارسا خیلی خوشش اومده بود

بعد دیگه چون به پارسا قول پارک داده بودم با هم رفتیم سمت پارک.

پارسا کلی بازی کرد و بعد هم بابایی اومد پیش ما با هم خوراکی خوردیم و نشستیم و صحبت کردیم

تا ساعت 10:30 شب پارک بودیم و بعد با ماشین رفتیم یه کم بیرون گشتیم و بعد رفتیم خونه.

پارسا اون شب خیلی بهش خوش گذشت مخصوصاً اینکه دو تا از وسایل مورد علاقه اش رو (اتوبوس و تراکتور) سوار شد

تازه بابایی قول داد که یه کامیون آشنا پیدا می کنه و پارسا رو سوارش می کنه   شکلکهای جالب آروین

بچه ام عاشق ماشین سنگینه دیگه ، چه میشه کرد.

حالا واسه دیدن عکسها برید به ادامه مطلب:

http://s3.picofile.com/file/7405064187/4.gif

شکلکهای  جالب  آروین

اینجا پارسا از اینکه تونسته سوار تراکتور بشه یه کم تو شوکه

پارسا در شب عید مبعث

 http://www.khavaranshop.com/

چون فرمونش خیلی ازش فاصله داشت می ترسید که فرمون رو بگیره

پارسا در شب عید مبعث

http://www.khavaranshop.com/ 

اینم یه عکس از پارسا و تراکتور از نمای روبرو (خودمونیم عجب تراکتور خوشگلیه ها)

پارسا در شب عید مبعث

http://www.khavaranshop.com/ 

پارسا در شب عید مبعث

http://www.khavaranshop.com/ 

اینجا سوار اتوبوس شده

پارسا در شب عید مبعث

    شکلکهای جالب آروین

پارسا در شب عید مبعث

    شکلکهای جالب آروین

اینجا موقع پیاده شدن همه مسافراست و پارسا داره با تعجب صف مسافرها رو نگاه می کنه

فدای پسر کوچولوی خودم بشم که قدش نمیرسه تا جلو رو ببینه

پارسا در شب عید مبعث

    شکلکهای جالب آروین

اینجا هم توی بازاره و پارسا داره شربت تبرکی می خوره

پارسا در شب عید مبعث شکلکهای جالب آروین

 

بالاخره به مقصد اولیه مون رسیدیم و رفتیم پارک (میگم خوب بود توی راه قطار ندیدیم وگرنه از شهر خارج می شدیمشکلکهای جالب آروین)

اینجا پارسا کنار حوض بزرگ پارک ایستاده و داره ماهی قرمز می بینه چون داخل آب پر از ماهی قرمز بود

پارسا در شب عید مبعث

 

پارسا در شب عید مبعث

    

الان مثلاً رفت بخنده که این ادا رو در آورد

پارسا در شب عید مبعث

فدااااااااااااااااااااااات

 شکلکهای  جالب  آروین   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (48)

آجی محدثه
31 خرداد 91 8:08
سلام پارسای کنجکاو ناناز، اول که خوندم سوار تراکتور شدی داشتم از تعجب شاخ در میاوردم چون من شدید از تراکتور می ترسم از اون نارنجی هاش ولی وقتی عکسشو دیدم فهمیدم نه تنها ترس نداره بلکه خوشگل هم هست خداییش تراکتور به این قشنگی ندیدم.
عید رو هم بهتون تبریک میگم


سلام به آجی خودم
کجایی؟ دیگه نمیای پیشمون.
آره آجی جون تراکتورش خیلی خوشگله.آدم خوشش میاد روش بشینه.
عید شما هم مبارک باشه عزیییییییییییزم
نرگسی
31 خرداد 91 9:18
الهییییییییییییی قربونشششششششش که انقده ماه .. عزیز دلممممممممممم .. مامانی دستت درد نکنه ..


خدا نکنه خاله جونی.مامانیم می دونه که من به چه چیزهایی علاقه دارم ، واسه همین می خواد خوشحالم کنه
خواهش می کنم عزیز دلم.ایشالله خودت مامان میشی و می بینی چه لذتی داره وقتی بچه ات رو خوشحال می کنی
نرگسی
31 خرداد 91 12:33
نخوندی دوباره پستمو ؟ موکول شد به هفته ی آینده ..


توی همون پست نوشته بودی؟
پس الان میام
نرگسی
31 خرداد 91 12:45
آره انقدر عصبانی شدم که نگو .. آخه خیلی دلمو صابون زده بودم ..میبینی توروخدا واسه هر چی که برنامه ریزی میکنی و منتظری نمیشه ..


اشکالی نداره گلم.
هر چیزی یه حکمتی داره گلم
نرگسی
31 خرداد 91 12:47
آرهههههههه .. منم همین فکرو میکردم ..
مامان رها
31 خرداد 91 14:29
سلام پارسا جونی من
قربونت برم با اون نشستنت روی تراکتور

عزیز دل خاله که حالش خوبه خوبه دیگه

پارسایی خاله رو ببخش که دیر اومدم بهت

سر زدم عزیزم چند روزی حالم اصلا خوب نبود

الان کمی بهترم و اومدم بهت سر بزنم دیدم

که آقا پارسای ما راننده تراکتور شده

مواظب خودت باش گلم

راستی یادت نره که دومست دالمااااااا


سلااااااااااام به روی ماه خاله جون خودم.
ممنون خاله جونی.
وای چی شده چرا حالت خوب نبود
خاله جون حالا منو دیدی خوب شدی.
خدا رو شکر که الان بهنری.خیلی مواظب خودت باش تا خوب خوب بشی
آره خاله جون دیدی من راننده تراکتور شدم؟؟؟؟؟؟؟
باورت میشه من که خودم هنوز تو شوکم و هر وقت عکساشو می بینم گیر میدم که دوباره سوار بشم.
ilijoon
31 خرداد 91 14:53
فداي گل پسر باهوشمون كه با دقت به همه چيز نگاه ميكنه


خدا نکنه خاله جونی.خیییییییییییییلی دوستتون داریم
ilijoon
31 خرداد 91 14:55
قربون مامان جون مهربون كه انقده پارسا جونو دوست داره به افتخار مامان جوني


ممنونم وای توروخدا شرمنده ام نکنید
ilijoon
31 خرداد 91 14:59
خاله جون ايليا هم عاشق ماشينهاي سنگينه بعضي وقتها ميگه ماماني ميخوام راننده كاميون بشم من هم ميگم پسرم از همين الان مشخص كن ميخواي چيكاره شي كه ما اينهمه كلاس نفرستيمت تكليف ما رو معلوم كن بيچاره خودم با اين همه آرزوهايي كه برا بچم دارم آخرش راننده نشه خوبه


مامانی غصه نخور ایشالله توی هر کاری که میره باعث افتخارتون میشه.
نمی دونم چرا پسرها انقدر علاقه به ماشین مخصوصاً ماشین سنگین دارن
ilijoon
31 خرداد 91 15:00
بابا ماشاالله خوش سليقه اي ها چه تراكتور خوشكلي


آره خدایی هم خیلی تراکتوره خوشگل بود
ilijoon
31 خرداد 91 15:02
واقعا مامان جون خدا بهتون رحم كرد هواپيما يا قطار تو مسيرتون نبود وگرنه معلوم نبود سر از كجا در مياورديد


آی گفتی خواهر.خدا واقعاً رحم کرد
ilijoon
31 خرداد 91 15:02
عكسهاتون خيلي قشنگ بودند دست مامان جوني درد نكنه


چشماتون قشنگ می بینه.
خواهش می کنم عزیزم.
قابلتون رو نداشت
مامانی درسا
31 خرداد 91 20:21
الهی چه تراکتورش خوشگل هم هست خوب مامانی واسش میخریدی توی دل بچمون نمونه .....


واااااااااااااااای خاله جون توروخدا جلوی پارسا از این حرفا نزنید ها .
بیچاره مون می کنه
سمانه مامان پارسا جون
1 تیر 91 1:49
عزیز دلم
الاهیییییییییی
خوب علاقست دیگه
چه عکسهای نازی
میبوسمت گلم


مرسی خاله جونی شما خیلی به ما لطف داری گلم.
واقعاً درسته علاقست دیگه.
شما هم پارسا جونو ببوس
بابا مجتبی
1 تیر 91 10:24
سلام پسری.
بابایی هنوز هم روی قولم هستم و به زودی یه کامیون گیر میارم و سوارت می کنم


سلاااااااااااااااااام باباجونی.
آخ جون پس من منتظر اون روز هستم.بابایی خیلی دوستت دارم.
ممنون که اینهمه به فکرمی.
وای بابایی نمی دونی که ما چقدر ذوق می کنیم وقتی می بینیم برامون نظر میذاری.بازم بیا پیشمون
بووووووووووووووووووووووس


نرگسی
1 تیر 91 10:58
آموزشگاه کیش میرم عزیزم ..
مامان رها
1 تیر 91 13:24
سلام گل پسر قند عسل خاله

خاله فدات بشه آره عزیز دلم وقتی میام و میبینم که شماها خوبید منم حالم خوب میشه دورت بگردم


سلام خاله جون مهربون.خدا نکنه که فدام بشی اون وقت من دیگه خاله به این خوبی از کجا پیدا کنم؟
ممنونم خاله جونی که با دیدن من حالت خوب میشه.
خب ما هم وقتی می بینیم حالت خوبه خیلی خوشحالیم ، آخه خیلی دوستت داریم
نرگسی
1 تیر 91 13:42
سفیر خیلی خوبه و حرفه ای .. الان داداشم داره میره کتاباشون رو میبینم چیزایی که اونا ترم 1 میخونن ما تو ترم نمیدونم 3 فکر کنم خوندیم .. کیش هم خوبه ولی سفیر بهتره .. آره مثل اینکه تازه عوض شده کتاباشون خوب خوبه که عوض شده یعنی بهتر شده دیگه ..


آره من هم از آموزششون و مربیاش خیلی راضی بودم.
پس حالا که میگی کتابای جدیدشون هم خوبه
باز هم صد در صد میرم سفیر
نرگسی
1 تیر 91 13:44
کتابای ما totoal هست ..
نایسل
1 تیر 91 19:08
عکس جدید مبارک خاله خاله ها


ممنون خاله جون مهربون
نایسل
1 تیر 91 19:08
کارشوشو درست شد
ولی امتحان من فاتحه شد


خدارو شکر بابت کار همسرت.
ولی وااااااااااااااااااااااای چرا بازم خراب کردی؟
نایسل
1 تیر 91 19:09
آخی چقدر حال کرده


خیییییییییییییییییییلی
نایسل
1 تیر 91 19:09
چه مامان خوبی اینقدر به فکرته از همه چی لدت ببری خاله


ممنون خاله جونی.آره مامانم خیلی به فکرمه.
ممنونم دوست جونم.ایشالله خودت مامان میشی و میبینی چه حس خوبیه که وقتی بچه ات رو خوشحال کنی
نایسل
1 تیر 91 19:10
جون دلمممم خاله که اینقدر با ذوق نشستی
فیگورش نگا عزیزممم


آخه خاله جونی خیلی خوشحال بودم از اینکه به آرزوم رسیدم
نایسل
1 تیر 91 19:10
عیدتونم با تاخیر مبارک


قربونت برم.عید شما هم مبارک
مامان رها
2 تیر 91 13:18










عاشششششششششششششششششششششقتم
نایسل
3 تیر 91 13:28
قربونت برم منم میدونم همش خوشی نیست من میگم ادم باید خودش تلاش کنه نه اینکه یه شبه پپولدار شه نمیشه اصلا بش میگم بیا با هم تلاش میکنیم اروم اروم گوش نمیده
نایسل
3 تیر 91 13:39
خدا نکنه عزیز دلم
نایسل
3 تیر 91 13:39
آره گلم هیچ کس اندازه اونا نمیتونه ادم رو ناراحت کنه هیچ کس هم نمیتونه مثله اونا ادممم رو اروم کنه
نایسل
3 تیر 91 13:40
میگن 5 سال اول اینطوریه چرا این 5 سال تموم نمیشه ما ارامش داشتهباشیم
ilijoon
3 تیر 91 13:42



ممنووووووووووووووووووووووووووووووون
نایسل
3 تیر 91 13:44
نه عزیز دلم چرا ناراحت شم راست میگی همه حرفات درسته


قربونت برم عزیز دلم
نایسل
3 تیر 91 13:44
مرسی مهربونم به فکر می


خواهش می کنم گلم.
خیلی دوستت دارم
شبنم
4 تیر 91 0:58
چه خوب که پارسا جون به اون چیزی که دلش می خواست رسید و سوار تراکتور بی در و بی سقف!! شد..
اون ادای خندیدن اخرش هم خیلی بانمک بود،..هزار ماشالله اش باشه..امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشه پسرکوچولوتون.


آره عزیزم خیلی براش جالب بود و ذوق زده شده بود.
ممنون خاله جونی که انقدر به پارسای من لطف داری.
مرسی به خاطر دعای قشنگت.
ساناز
4 تیر 91 18:40
ماشالله به این پسر باهوش و ناز که انقدر با دقت به همه چیز نگاه می کنه


ممنون عزیزم.مرسی که به دیدنمون اومدی
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 0:49
سلاممممممممممممممممممم به عزیزم خوبی ؟ دلم برات تنگ شدههههههههههههههه فدات بشم که همش بفکرم بودی ببخشید دیر اومدم توضیح دادم


سلام عزززززززززززززززززززززززززززززیزم.خوش اومدی گلم.
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود مهربونم.
خدا نکنه گلم.خیییییییییییییلی دوستت دارم
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 0:51
این تراکتور واقعی هستش؟ چه قشنگهاین پارسا ناز رو جای من ببوسسسسسسسسسسسسسس


آره بهار جونم میبینی چقدر خوشگله.
حتــــــــــــــــــــــــماً عزیز دلم
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 1:31
آره عشقم بی فایده بود عزیزمممممممممممممممم بخدا دلم برات یه ذره شده بود زود زود میام


اشکالی نداره گلم.منم دلم برات خیلی تنگ شده بود
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 1:32
کلی نظر بی جواب دارم دارم جواب میدم


عزززززززززززززززیزمی.می بینی چقدر همه دوستت دارن که این همه نظر برات گذاشتن
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 1:32
فدات بشمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم


خدا نکنه گلممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 1:57
فدات بشم من
میگم من یه سری از نظرات رو جواب دادم خسته شدم برم لالا شب خوش جیگرممممممممممممممممم


خدا نکنه عزیزم.
برو عزیز دلم.شب بخیر گلم
مامان سونیا
5 تیر 91 8:33
عزیزم با اون تراکتور سواریت بابا چه تراکتور قشنگی ایول


ممنون خاله جونی.آره تراکتورش خییییییییلی خوشگله
نرگسی
5 تیر 91 17:56
مرسی عزیزمممم .. آموزشگاه کیش شعبه های مرکزیش خیلی خوبه .. شما همون سفیر برو عزیزم که موفق باشی ایشالله ..


خواهش می کنم گلم.
ممنونم خانومی بابت راهنماییت
بهـــــــــــــار
5 تیر 91 20:02
سلاممممممممممممممم جیجیرمممممممممممممممم خوفی؟


سلام عججججججججججججیجم.قربونت برم من خوبم.
تو چطوری؟
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 12:43
سلاممممممممممممم عشقممممممممممممممممممم خوبی؟


سلامممممممممممممممممممم مهربونم.ممنون
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 12:44
الهی من فدات بشم جیجررررررررررررررررررررررر


خدا نکنه.عزیزمی
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 12:44



عاشششششششششششقتم