نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

چند روزی که گذشت ....

1391/4/6 16:59
نویسنده : مام پارسا
1,264 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام دوست جونا خوبیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟

ببخشید که دیر اومدم.

این پست مربوط به هفته قبل و خاطراتی که از تاریخ 30 ام خرداد تا 3 تیر اتفاق افتاده هست ،

ولی چون بیشتر عکسها توی دوربین خودم نبود چند روزی طول کشید تا به دستم برسه.

 این چند روزه خیلی سرمون شلوغ بود چون غزلی (دختر خاله جون پارسا) با مامان و باباش از تهران اومده بودند ساری برای همین ما برای دیدن اونها ، خونه مامان صدیق می رفتیم.

اونها سه شنبه صبح رسیدند 

سه شنبه و چهار شنبه رو کامل خونه مامان صدیق بودیم و با خاله جون اینا می نشستیم و صحبت می کردیم niniweblog.com

 با هم دیگه بازار هم رفتیم ، خلاصه کلی خوش گذشت.

از همه بیشتر به پارسا و غزل خوش گذشتniniweblog.comچون دوچرخه هاشون رو برده بودیم خونه مامان صدیق و اونها هم تا تونستند دوچرخه بازی کردند.

چهار شنبه شام هم همه خونه دایی جون محمد دعوت بودیم.

اونجا هم بچه ها خیلی با هم بازی کردند و بهشون خوش گذشت.

پنج شنبه بعد از ظهر ما رفتیم سنگده و غروب خاله جون اینا هم اومدند

خییییییییییییییییییییییییییییلی خوش گذشت شب تا ساعت 2:30 شب توی حیاط کنار آتیش نشسته بودیم

شاممون رو هم همونجا کنار آتیش خوردیم

هوا وحشتناک سرد بود ، طوری که ما دور خودمون پتو پیچیده بودیم

تا فردا غروب خاله جون اینا بودند و با هم پیاده روی رفتیم و بازی کردیم.

غروب همه به سمت ساری حرکت کردیم

و شنبه بعد از ظهر غزلی با مامان و باباش برگشتند تهران.

حالا برای دیدن عکسها برید به ادامه مطلب:

deborah.mihanblog.com

اینجا متین داره دهن پارسا نخود میده و غزل داره به پارسا شکلات صبحانه میده ( نخود شور و شکلات صبحانه شیرین چه شود؟niniweblog.com )

وقتی غزلی اومد ساری

اینم جیگر مامان بعد از خوردن کاکائو niniweblog.com

خونه مامان صدیق

 

 اینجا هم که با هم داریم میریم بازار و این عکس رو توی راه از جیجلا گرفتم

وقتی غزلی اومد ساری

 جوجوی مامانو نیگا !!!!!!!!!!!!! داره آلللللللللللبالو می خوره شکلک های ِ هلن 

( البته بیشتر آلبالو داره پارسا رو می خوره).

وقتی غزلی اومد ساری

 قررررررررربون آلبالو خوردنت برم من الهییییییییییییییییی خوشمزه

وقتی غزلی اومد ساری

 فدای لب و دهن آلبالوییت بشم من مامانی.

وقتی غزلی اومد ساری

 بچه ها خونه دایی جون محمد مشغول بازی هستند

وقتی غزلی اومد ساری

 اینم که ملاحظه می کنید ، استاااااااااااد ماشین بازی :جناب آقای پارسا

وقتی غزلی اومد ساری

 

وقتی غزلی اومد ساری

 جیگمل مامان خسته شد خـــــــــــــــــــــــب

وقتی غزلی اومد ساری

 اینجا هم که سنگده ست

 غزلی و پارسایی مشغول دوچرخه سواری

وقتی غزلی اومد ساری

 

وقتی غزلی اومد ساری

اینم یه اسب خوشگل و نجیب

وقتی غزلی اومد ساری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

بهـــــــــــــار
6 تیر 91 16:57
سلامممممممممممممممممممممم به به همیشه به تفریح و مهمونی خوش باشی جیگرمممممممممم


سلاااااااااااااام به روی ماهت مهربونم.ممنونم عزیز دلم
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 16:57
آلبالو خوردن پارسا جونم چه باحالهههههههههههههههه نوش جونش


آره خاله جونی.بعد آلبالو یه نیم ساعتی داشتم تمیزش می کردم.مرسیییییییییی
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 17:12
عزیزم نمیدونم چی بود دو سه روز نه بیشتر دلدرد داشتم خودشم خوب شد فکر کنم خام خواری رو که کنار گذاشتم روده هام بود چون عادت نداشتن به خوراک پخته

آره راست میگی به احتمال زیاد دلیلش همینه که میگی
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 17:13
یه چن وقتی خام خواری رو کنار گذاشتم اما از دیروز دوباره شروع کردم انگار بدنم عادت کرده انقدره حالم خوبه وقتی پخته میخورم یه حالیم

خدا رو شکر.خوشحالم که دوباره شروع کردی.
باز دیگه ولش نکن
بهـــــــــــــار
6 تیر 91 17:19
حالا که من شروع کردم آجیم کلید کرده بیا کرمانشاه میخوان برن کربلا اولش نمیخواستم برم بعدش که دیدم خواهر زاده هام تنهان قانع شدم اونجا که نمیشه رژیممو رعایت کنم نمیدونم چه کنم

ایشالله که قسمت خودتون بشه
چرا میشه.سخت نگیر.غریبه که نیستن می دونن که واسه چی داری رژیم می گیری دیگه.
مامان محمد
6 تیر 91 23:11
سلام زن عمو جون
همیشه به تفریح،همیشه به آلبالو خوری البته من فکر کنم که فقط تونسته باشی گوشتای آلبالو رو بخوری چون آبش چککککککککه میکرد از زیر دستت چه بلایی به سر لباست آوردی خدا میدونه
ایشالله همیشه خوشحال باشی و همیشه بخندی.


سلام زن عمو جون.ممنون زن عمو.آره واقعاً خیییییییییییلی فجیع آلبالو خوردم.لباسمو که دیگه نگوووووو.
ممنون زن عمو جون از دعای قشنگت
آجی محدثه
7 تیر 91 8:13
سلام به پارساجون و مامانی پارسا خیلی خوبه که همیشه با خانواده ها باشیم انشاالله تا دفعه بعدی که غزل اینا میان زود بگذره و دوباره بیان پیشتون.
من فدای مظلومیتت بشم که به زور دهنت فرو میکنن.


سلام آجی محدثه.آره واقعاً خیلی خوبه و خیلی خوش می گذره ، مخصوصاً 2 تا خواهر که کلی حرف با هم دارن.
ایشالله.
خدا نکنه آجی جون.آی گفتی ، می بینی دارن چی کار می کنن با من؟
مرسی که اومدی پیشمون.بووووووووس
ilijoon
7 تیر 91 11:14
سلام عزيزم بالاخره تصميم به ساختن وب جديد كردم چون نتونستم ايراد وب قبلي رو برطرف كنم اگر ممكنه آدرس وب ايليا جونو به صورت زير تغيير بديد:
ilijoony.niniweblog.com
همون آدرس قبلي فقط y به آخرش اضافه كن
دوستتون دارم منتظر حضور گرمتون هستم


سلااااااااااام عزیز دلم.قربونت برم که این همه کارت زیاد شد.
حتــــــــــــــــماً گلم.الان میام پیشتون
ilijoony
7 تیر 91 11:20
چشماتون روشن خاله جوني اومده


ممنونم عزیز دلم
ilijoony
7 تیر 91 11:24
به به حسابي خوش گذشت جاي ما خالي


جاتون که حسابی خالی بود.آره خیلی خوش گذشت هم به پارسا و غزل و هم به من و خواهرم
ilijoony
7 تیر 91 11:25



ممنونم مهربونم.اینم برای شما
ilijoony
7 تیر 91 11:25
چه اسب خوشگلييييييييييييييييييي
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 11:26
سلاممممممممممممم جیجیرمممممممممممممممممم الهی من فدات بشم که تو اینقدره خوبی ؟ اصل حالت چطوره؟ پارسا جونممممممممم چطوره؟


سلاااااااااااااام مهربونم.خدا نکنه خانوم گل.خب تو خوبی که همه رو به طرفت می کشی دیگه.
من و پارسا هر دو تایی مون خوبیم.مررررررررررررسی
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 11:27
خودمم دلم میگیره این مدت که نبودم همش دلم پیشتون بود اما مجبورم برم کل برنامه هام بهم ریخت میخواستم شهریور برم اما کاریش نمیشه کرد باید برم اما قول میدم بهت سر بزنم جیگرممممممممم

فدای خودت و دلت بشم من.برو عزیز دلم خدا به همرات.
ما هم صبر می کنیم تا دوباره بیای.
ولی باز اونجا هم تلاشت رو بکن تا یه خبری از خودت بدی.
خیلی دوستت دارم مهربونم

بهـــــــــــــار
7 تیر 91 11:28
اما یه چیزی هم هست همه فامیل جمع میشن منم دلتنگم ، اینجوری همه رو یه جا میبینم


خب دیگه اصل قضیه همینه.برو خانواده ات رو ببین و انرژی بگیر.هیچ کس مثل خانواده هامون نمی تونه دردمون رو بفهمه و آروممون کنه.
خیلی خوشحالم که همه رو می تونی ببینی.
خوش بگذره عزیز دلم.
ilijoony
7 تیر 91 11:28
با صورت آلبالويي هم بازم نازييييييييييييييييييي


چشماتون ناز میبینه خاله جونی.شما خییییییییییییییییلی به من و مامانیم لطف دارید.
خیلی دوستتون داریم
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 11:33
چشم سعی میکنم رعایت کنم اما بهم حق بده تو یه جمع همه دارن کباب میخورن بعد من سالاد بخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سخته نیست؟اونم من عاشق گوشت و کباب


نه دیگه خدایی از این یه مورد نمیشه دل کند .پس بی خیال این چند روز رو بخور
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 11:33



عاشقتم دوست خوب و مهربونم
سمانه مامان پارسا جون
7 تیر 91 17:25
سلام مامانی خوبید؟
به به چه عکسهای خوشگلی
ایشاا... همیشه در حال گردش و تفریح باشید و دلتون شاد
چه آلبالویی میخوره گل پسر نوش جونش


سلام عزیزم.ممنون شما خوبید.
چشماتون خوشگل می بینه خانومی.مرسی عزیزم.
آره خاله جون خبر نداری چه بلایی سر خودش و لباساش آورد
سمانه مامان پارسا جون
7 تیر 91 17:26
راستی آره خانومی خودم طراحی کردم
البته خیلی وقته پیش


خیلی خوشگله.
منم خیلی وقت بود که می خواستم بپرسم ولی هر بار یادم می رفت
ممنون که بهم جواب دادی


بهـــــــــــــار
7 تیر 91 23:50
سلم به عزیزممممممممممممممم خوبی ؟ پارسا جونم خوبه؟


سلام به روی ماهت گلممممممممممممممم.
قربون تو دوست خوبم برم من الهی.
پارسا هم خوبه عزییییییییییییزم.
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 23:50
این بوسا برای عشق خودم


وای من دیگه نمی دونم در مقابل این همه محبت چی بگم به خدا.
خییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستت دارم
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 23:51
عزیزم سعی میکنم خیلی رعایت کنم خام خواری رو حفظ میکنم


آفریییییییییییییییییییییییین
بهـــــــــــــار
7 تیر 91 23:52
آره گلم من کرمانشاهی هستم اگه بیرون رفتم حتما خیلی عکس میگیرم من که فعلا به صرف مواظبت از بچه ها دعوت شدم


خوشحالم که یه دوست کرمانشاهی هم پیدا کردم خانومی.
حتماً عکس یادت نره.
خب اشکالی نداره با بچه ها برو بیرون
مامانی درسا
8 تیر 91 1:36
من تنها فداش با این آلبالو خوردنش ..... برعکس درسا که عاشق شیرینیه ...... یه بوس آبدار برای پسرم و البته یه کمی هم به مامانش میدیم ...... خوش گذشته ها بعد بگین تابستون چیه بده گرمه اهه ........


خدا نکنه خاله جون مهربون.قربون درسایی برم خب خودش شیرینه و شیرینی دوست داره دیگه...
ممنون خاله جونی
اِوااااااااااا مامانی همش یه کمیش مال منه؟؟؟؟؟؟
آره عزیزم جاتون خالی خیلی خوش گذشت.
آره بخدا همیشه غر زدنمون که براهه.
ولی خدایی واسه ما بچه دار ها فقط بهار و تابستون لذت بخشه چون می تونیم با کوچولوهامون بریم بیرون ، وگرنه زمستون که هیچیییییییییییی
نرگسی
8 تیر 91 16:01
وااااااای عزیز دلم خودت شدی یه پا آلبالو که باید قورتت داد .. بوسسسسسسسس .. مامانی برو خصوصی ..

واااااااااااای خاله جون تو رو خدا بی خیال شو.اون وقت تموم میشم ها
چشم عزیزم الان میرم
بهـــــــــــــار
9 تیر 91 2:02
الهی من قربونت برم که دلم نیومد بدون خداحافظی برم ببین ساعت 1:53 نیمه شبه اومدم بگم فردا صبح زود میرم


الهی من دورت بگردم که انقدر ماه و مهربونی.
ایشالله به سلامت بری و برگردی.
خیییییییییییییییییییییلی دوستت دارم گلمممممممممم.
بهـــــــــــــار
9 تیر 91 2:03
دلم برات تنگ میشه مواظب خودت و پسر نازت باش


منم دلم برات تنگ میشه گلم.چشم عزیزم.تو هم مواظب خودت باش.
بووووووووووووووووووس
بهـــــــــــــار
9 تیر 91 2:03
میبوسمت هزاااااااااااااااااااار تاااااااااااااااااابه امید دیدار گلمممممممم


وای من نمی دونم از این همه محبتت چطوری تشکر کنم.
خییییییییییییییییییلی دوستت دارم مهربونم
زودی بیا پیشمون