نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

عکسهایی از این روزهای پـــارســا یــدونـــه

1391/10/19 4:28
نویسنده : مام پارسا
860 بازدید
اشتراک گذاری

 

 شکلکهای جالب آروین

سلام .... سلام .... صد تا سلام

حال و احوالتون خوبههههههههه؟.... خدا روشکر

ما هم خوبیم....حال پارسایی هم خدا رو شکر خوب خوب شده

*******************

اولش باید یه معذرت خواهی از همتون بکنم

راستش شرمنده شما دوستای خوبم هستم خجالت که به خاطر رمز دار شدن وبلاگ کارتون سخت شده..... ولی با این حال بازم میاید پیشمون و تنهامون نمیذارید و محبتتون رو از ما دریغ نمی کنید

*******************

یک سری از عکسهای پارسا رو که همین دو هفته اخیر ازش گرفتم ، توی ادامه مطلب گذاشتم ...

اگه دوست دارید عکس ها رو ببینید ، بفرمایید ادامه مطلب: 

Bugsbunny5F014.gif

totalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-a2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-s.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-r2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-a2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-p2.gif

نفسم تازه از حمام اومده...خوشگل و تمیز و مرتب...عین یه دسته گل

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

ماه منی بخدا

 

پارسایی

 

راستی آهنگ " ماه من " از فرزاد فرزین رو گذاشتم روی وبلاگ اونم فقط به خاطر پارسا

 

آخه من معمولاً پارسا رو صدا می کنم : مـــــاه من....و چند ثانیه بعدش این شعر میاد توی ذهنم و شروع می کنم به خوندنش..... واسه همین تصمیم گرفتم این آهنگ قشنگ رو بذارم روی وبلاگش  ... مخصوصاً به خاطر اون ماه من گفتن اول آهنگ...خودم هم خیلی این شعر رو دوست دارم

 

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

اینجا سر پارسایی کلاه گذاشتم تا موهاش خشک بشه...

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 این عکس رو هم پارسا یدونه خودش از خودش گرفته

تازگیها دوربینمون پر شده از عکسهایی که پارسا از ما می گیره

و البته اکثر عکسها بدون سر هستن و ما باید به زور خودمون سرمون رو خم کنیم تا توی کادر قرار بگیریم

 پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 اینجا پارسا حسابی مشغول بازی با تفنگشه....این تفنگ رو کیانا جون واسه تولدش براش آورده بود

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 اینجا هم خیلی جدی تفنگ رو سمت بابایی گرفته و داره شلیک می کنه........fire........fire........ و بعد صحنه افتادن بابایی و به قول پارسا : بابایی مرد

با شلیک بعدی بابایی باید از جاش بلند بشه..... و بازی به همین روند ادامه داره

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 اینم یه عکس از پارسایی و تفنگش...لبهاش هم به خاطر خوردن ماکارونی نارنجیه

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

اینجا عسلم تب شدید داشت و وقتی دیدیم با دارو تبش پایین نمیاد...کاسه آب گذاشتیم جلوش تا آب بازی کنه و یه کم خنک بشه

پارسا هم عشق آب....ببینید با وجود بی حالیش چه ذوقی می کنه 

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 مامان فدای چشمای بیحال و مریضت بشه

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 نفسمی بخدا...ایشالله دیگه هیچ وقت هیچ وقت مریضی نیاد سراغت عزیز دلم

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

اینجا گل پسرم داره توی درست کردن خمیر پیتزا به مامانی کمک می کنه

کلی از این کار خوشش اومد و کیف کرد

پارسایی

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

پارسایی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 فدای مشت کوچولوت بشم که داری خمیر ورز میدی

پارسایی

19.gifخییییییییییییلی دوستت دارم عشقم19.gif

 

8.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 12:59
سلااااااااااااام به روی ماه حموم کرده ی پارساییه نازم...
ماشاللا به روی ماهت...
فقط عزیز خاله حواست به مامانی باشه یه وخ کلاه دیگه ای سرت نذاره!!!!!!!!!
خخخخخخخخخخخخ!



سلااااااااااااااااااااام خاله جون مهربونم....ممنون خاله جونی
گل گفتی خاله جون..از مامانم بعید نیست...ممنون از اینکه بهم یاد آوری کردید
داشتیم زهرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 13:00
الهییییی....
چقد کلاه زرده بهش اومدهههههه!
ماشاللا....
جیگر منه دیگهههههه!


مررررررررررسی از تعریفت مهربونم...منم خیلی خوشم میاد وقتی این کلاه رو میذارم سرش
قربونت برم مهربونم...خیلی ماهی
زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 13:01
بیا یه عکس هم از ما بنداز عکاس باشی!!!
زهرایی مواظب باش! داره توو عکاسی ازت جلو میزنه هاااااا!!!


چششششششششم خاله جون.... خاله جون دوست داری عکست با سر باشه یا بی سر...چون من در گرفتن عکسای بدون سر حرفه ای هستم
آره واقعاً....یعنی من از دست پارسا نمی تونم دوربین دستم بگیرم...فوری میاد میگه..بده من ازت عکس بگیرم و چپ و راست شروع می کنه از دست و پای ما و در و دیوار عکس می گیره..
زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 13:04
fire.................fire........fire!!
اوووووووه.....مُــــردوندیم!!!!
fire.....fire.........fire!!
حالا چی؟؟
پاشم؟؟؟
این جوری بود دیگه......نه؟؟؟
دیدی بلدم!!!!!


ایییییییییییییییییییییییییییول به خاله جون زرنگ خودم...کاش پیشمون بودید...چون معلومه همبازی خوبی برام میشدید !!!!!!!!!!
زهرایی خودمونیم ها...کودک درونت بد جوری بیداره هاااااااااااا...
زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 13:07
قوربون چشای بی حالش....
الهی که همیشه سالم باشی عزیزم....
می بینم کهههه....
اون پشت م بساط لالا رو انداختی که بعد آب بازی سریــــــــــــــعا...........لالا!!!


خدا نکنه خاله جونی
می بینی بچه ام چطور بود حالش ؟؟
اوه اوه اون دور و برو نیگا نکن که آبروم میره...یعنی وقتی مریض میشه نمیذاره تکون بخورم و هیچ کاری بکنم...از بس لجباز میشه....فقط میگه پیشم بشینید
زهرا (✿◠‿◠)
19 دی 91 13:08
زهرایی انگار دست به آشپزیت خیلی خوبه ها......
نه؟
یا من اینجوری برداشت کردم؟!!!!!
اینقد هوس پیتزا خونگی کردمممممممممممممم


ههههههههه...نه بابا برداشتت اشتباست
ولی حالا جدای از شوخی..نه خیلی عالیه و نه بده...در حدیه که تا حالا هر کی دست پختمو خورده خیلی راضی بوده....البته بازم باید از خانواده بپرسیم
کلاً خوشم میاد واسه آشپزی وقت بذارم ..مخصوصاً برای دسر و غذاهای فست فودی و جدید ...البته اگر پارسا بذاره
الللللللللللهی قربونت برم...کاش اینجا بودی..خودم برات درست می کردم ، عزیز دلم
حالا اگر دستور خمیرو خواستی بگو تا بهت بگم...خیلی ساده ست (البته میدونم که خودت یه هنرمند تمام عیاری ها)...آخه پیتزا با خمیر بسته بندی بیرونی خیلی خشک میشه ...با خمیر خونگی عالیه
زهرایی ممنون از این همه کامنت پر انرژی خوشگلی که برامون گذاشتی

محدثه
19 دی 91 21:32
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای زهرا ، ترکیدم درست از وقتی که رمز گذاشتی دیگه نتونستم بیام تو وبلاگ ، از IE اداره نمی تونم وارد شم ... دلم واسه اومدن به اینجا یه ذره شده بود. الانم از خونه وارد شدم.همه عکسای پارسا قشنگه ولی اونی که خودش گرفته از همه قشنگ تر شده ، مخصوصاً اون چشماش ...
اگه دیر دیر اومدم ناراحت نشو عزیزم ، میام خونه خسته ام و سراغ لپ تاپ نمیرم ولی تا جایی که بتونم با کله میام ...


سللللللللللللللللللللللللللللللللللللام عزیز دلممممممممم....وای اگه بدونی چققققققققققدر منتظرت بودم....
آخه چرا؟؟؟؟
مرررررررررررسی که انقدر به یادمونی و لت می خواد بیای دیدنمون
ممنونم آجی مهربونش...چشمات قشنگ می بینه...منم از اون عکسش خیلی خیلی خوشم میاد
وای نههههههههههههههه...نگو دیر دیر میای که دلم می گیره....البته اینم می دونم که میری خونه حسابی خسته ای ... اشکالی نداره مهربونم..همین که به یادمونی برامون کافیه عزیز دلم
ما هم سخخخخخخخخخخخت منتظرت می مونیم
زهرا (✿◠‿◠)
20 دی 91 8:18
پس چی فک کردی؟؟؟؟؟
این کامنتا رو میذارم تا یه وخ زن(!)مردم معتاد نشه...........بالاخره مدیون میشیم دیگههههه!!!!
شما فقط بگو با چن تا کامنت دست به این کار نا پسند(!!!!) نمی زنی خودم حلللش می کنم واست!!!!!!!
شما جون بخواه
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.کیه بــــــــــــــــــــــــــــــــده!!!!!!!!!!!!!
خب.......خب...........چرا میزنی!!!!


ههههههههه...امان از دست تو زهرا....نمیری الهی
مردم از خنده...قربونت برم که به فکر زن مردمی
******************
خیییییییییییییییییییییییییییییلی نامردی.....آدمو میبری اون بالا مالاها ....بعد یهو پرت می کنی پایین
حالا دیگه کیه که بده...آره؟..دارم برات

مامي كيانا
20 دی 91 13:18
الهي نبينم مريض شدي پارسا جونم واقعا از چشماش معلومه كه تب داره
واي كه هيچي بدتر از تب شبونه بچه نيست من كه خودمم مريض ميشم
مواظب خودت باش گلم
به به از هنرمنديهاي دوباره مامان زهرا پيتزا ميپزي گلم نوش جونت
راستي عافيت باشه ايشالا حموم دوماديراستي آهنگت هم خيلي قشنگه ما هم از طرفدارهاي فرزاد فرزين هستيم

آره عزیزم می بینی چقدر بیحال و مریضه
واقعاً همین طوره...چند شب تا صبح من و مجتبی بالای سرش نوبتی بیدار می موندیم
دقیقاً من هم وقتی پارسا مریضه کاملاً مریض میشم...مخصوصاً وقتی که میاد بغلم حس می کنم دارم توی تب می سوزم
چشم خاله جونی
آره دیگه...چی کار کنیم..راستش می خواستم عکس پیتزا رو هم بذارم ولی دلم نیومد...گفتم شاید ببینید و هوس کنید
مرسی خاله جون..ایششششششششششالله
جداً پس شمام از این آهنگ خوشتون اومد...خدا رو شکر
خییییییییییییییلی دوستتون داریمااااااااااااا

مامي كيانا
20 دی 91 13:21
راستي خوشحالم كه از تفنگه خوشت اومده و باهاش بازي ميكني ، راستشو بخواي فكر نميكردم تابحال زير دست شما شيطون بلا سالم مونده باشه
كيو كيو بنگ بنگ نكشي مارو پسر خوشگله


آره خاله جون...دستتون واقعاً درد نکنه...عاااااشقشم...فعلاً که خدا رو شکر سالم مونده ...حالا دیگه ببینیم از این به بعد چطور میشه
کیوووووووووووووووووووووووو....اِ... خاله جون مرد
کیوووووووووووووووووووووو...حالا پاشو...سلااااااااااااام

زهرا (✿◠‿◠)
23 دی 91 6:41
به بـــــــــــــــــــــــه!
قـــــــــــــــــــــالـــــــــــــــــــــــب نــــــــــــــــــــــــو!!!!
2 روز وخ نکردم بیام پیشت نگران حالت شدم!!!!
هنو که چیزی مصرف نکردی؟؟؟؟؟؟
اُه !
خدارو شکـــــــــــــر!!!!
نه! از قالب عوض کردنت معلومه که حالت خوبه.....


به بـــــــــــــــه زهرا خانومی....خوبی خانوم؟
خوشگلــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟
ای جانم....الهی دورت بگردم خواهر
نه هنو پاک پاکم..به لطف شما دوستان خوبــــــــم
هههههههه...تو هم کم شیطون نیستی هااااااااا
نرگسی
24 دی 91 23:36
ایشالله حمومو دومادیت گلم .. ایشالله که حالت خوب شده باشه عزیزم ..
مامانی حالا که وبلاگ رو رمزدار کردی عکس خودت رو هم بذار ببینیمت آخه دوستم ..



ممنونم خاله جونی....آره خیلی بهتر شدم...در واقع خوب خوب شدم خدا رو شکر
عززززززززززززیزم...راستش با وجود رمز دار بودن وبلاگ هم می ترسم ...ایشالله یه بار تهران میام یا شما میاید شمال و حضوری همو می بینیم
خیییییییییییییلی دوستت دارم
نرگسی
25 دی 91 1:02
مامانی خصوصی که چیزی نبود ..
مامانی خیلی ساده یه مستطیل بافتم و تا کردم و جای شستم رو باز گذاشتم .. حالا سر فرصت بافت تیغ ماهی رو هم توضیح میدم ..


آره عزیزم...برق رفته بود..اومدم پیشتتوضیح دادم
ممنونم مهربونم....بافت تیغ ماهی رو بلدم ولی قسمت شست رو نفهمیدم چطور باز گذاشتی
نرگسی
25 دی 91 18:34
مامانی برو خصوصی ..



چشم عزیزم
علامه کوچولو
25 دی 91 21:49
سلام عزیز دلم عافیت باشه
چه قالب قشنگی اینم مبارک باشه
عاقا اجازه من عاشق تفنگش شدم خیلی باحاله
قربون کدبانویی بشم چه پیتزایی بشه اون
نوش جان به جا منم بخورین


مرررررررررررسی خاله جونم....بازم ممنون مهربونم از تعریفت
قابلتونو نداره عزیز منننننننننننننن
خدا نکنه مهربونم...مرسی...وااااااااااااقعاً جاتون خالی بود...عالی شده بود....
ممنونم خانوم گل...چشششششششششششششششششم...حتماً
زهرا (✿◠‿◠)
26 دی 91 12:46
سلام زهرایی...
خوبین؟
خدا ما رو سر حوصله بیاره الهیییییییییییی
من که اصلا انگیزه ی نتی ندارم!!!
نمی دونم چرا!!!!!!
راستی دیشب (ندیده) خوابت و دیدم!!!!!
خخخخخخخخخخخخخخ!
باور کنا!
ولی یادم نیس!!!!فقط تا چش وا کردم توو ذهنم بودی...
معلومه داشتم خوابت و میدیدم!!!!

سلام عزیز دلم
مرسی ما خوب خوبیم...شما خوبید؟
دقیـــــــــــــــــقاً منم همین طورم....ایشششششششششالله
واقعاً؟؟؟؟؟؟ جدی میگی؟
ای جااااااااانم ...چه خوب..معلومه که خیلی دوستم داری هااااا...(آیکون از خود مچکری)
خیییییییلی دوستت دارم عززززززززیزم
مامي كيانا
26 دی 91 12:51
بوس بوس هوارتا


وااااااااااااااای مرسی عزیززززززززززززززم
از طرف ما هم یه عااااااااااااااالمه بوس
مامي كيانا
28 دی 91 10:25
ماه من كجايي غيبتت طولاني شد؟ باز هم نگران شدم خوبي؟


قربونت برم مهربونم...خیلی ماهی عزیزم...همین جام ولی اصلاً فرصت و حوصله نت اومدن ندارم
ببخش که بازم نگرانت کردم
بی نهااااااااااایت دوستت دارم عزیز دلم
زهرا (✿◠‿◠)
28 دی 91 18:53
من بالاخره تونستم آپ کنــــــــــــم....
تازه اونم کپیِ!!!!!!!


چی میگییییییییییییییییییییییییی؟
الان با کله میام
حالا از کی کپی کردی که بعداً یقه ات رو نگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا (✿◠‿◠)
28 دی 91 18:54
خیلی زحمت کشیدم ........نه؟؟؟
راستی ....کجایی؟؟؟
نیستی؟؟؟؟؟
بابا دلمون تنگ شده هااااااا


اووووووووووووووووه ...در حد بنز
شوخی کردم با اینکه من قبلاً هم این مطلبو خونده بودم ولی خییییییلی قشنگ و تکان دهنده بود
هستم..همین دورو برام
فقط همچنان حس نت اومدن ندارم
حالا ایشالله در اولین فرصت میام
من هم دلم خیییییییلی براتون تنگ شده
زهرا (✿◠‿◠)
2 بهمن 91 10:16
کوشی پ دختـــــــــــــــــــــــر؟؟؟؟
کجا رفتی یهوووووو؟؟؟؟
هر جا هستی شاد باشین الهی....
فقط زود بیا که به بودنت عادت کردم....
چی؟؟؟
معتاد شدمممممممممممممم؟؟؟؟؟!!!!


همینجام جیگرررررررررررر
ما همینیم..یهو میایم ...یهو هم میریم
شوخی کردم..الان میام پیشت
ممنونم مهربونم
الللللللللللللهی...خیلی ماهی
آخ آخ آخ.... تو اینطوری می خواستی منو از اعتیاد دور کنی...اون وقت خودت به همین سادگی معتاد شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا (✿◠‿◠)
2 بهمن 91 10:16
بیییییییییییییییییییییییییییییییییییی یاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


اوووووووووووووووووووووومدمممممممممممممممممممممممممم
مامان كيانا هستم مونااااااااااااااااااااااااااااا
2 بهمن 91 11:25
كجاااااااااااااااااااااايييييييييييييييييي


عززززززززززززززززززززززززززیزمی... تو مونا ها مونای خودمی
اومدممممممممممممممممممممممممم جیگرررررررررررررررررررررر
ilijoon
4 بهمن 91 20:39
به به آقا دوماد ان شاالله حمام دومادي ات رو بري چقده ناز شدي


ممنون خاله جونی...به دور از چشم مامانم میگم:ایششششششششششششششالله
مرسی چشماتون ناز می بینه خاله جون مهربونم
ilijoon
4 بهمن 91 20:40
قربون اون دستهاي كوچولوت برم نانازم


خدا نکنه خاله جونم....ممنون
ilijoon
4 بهمن 91 20:44
زهرا جان شرمنده كه نميتونم از بقيه پستهاتون ديدن كنمچون به دليل قطع بودن تلفنمون به طور موقت تا يك ماه از وايمكس استفاده ميكنيم وموقع استفاده از اون به خاطر اشعه زيادش حالت تهوع وسرگيجه ميگيرم الان هم دوباره حالم بد شده موفق باشيد خيلي دوستتون دارم پارساي نازم رو ببوسيد من امتحاناتم تموم شده وتهران هستم خواهشا جواب اس ام اس هام رو بده فعلا خط ثابتم رو قطع كردم وايرانسلم وصله


خواهش می کنم عزیزم...دشمنت شرمنده باشه
من می فهمم وضعتو...در و.اقع بهتره که تحمل کنی و زیاد پای کامپیوتر نیای
همین که بازم با کللللللللللللی کامنت خوشگل و پر انرژی اومدی پیشمون ازت خیلی خیلی ممنونیم
خییییییییییییییییییلی دوستت دارم
مواظب خودت باش
در مورد اس ام اس هم چشششششششششششم قول قول قول