نبض زندگی ما ، پارسانبض زندگی ما ، پارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

پارسا قشنگترین هدیه خدا

پارسا در چهار شنبه سوری

1391/1/16 14:08
نویسنده : مام پارسا
1,200 بازدید
اشتراک گذاری

شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام به دوستای خوب و دوست داشتنی خودم

این مدت انقدر سرم گرم بود و مشغول بودم که اصلاً فرصت نت اومدن نداشتم.

ولی حالا از چند روز قبل از سال نو شروع می کنم و میگم که چه اتفاقاتی افتاد تا به ایام عید و ماجراهاش برسیم

می دونم که دیر شده ولی می نویسم تا برای پارسا به یادگار بمونه.

اول از چهار شنبه سوری میگم :

سه شنبه غروب همه خونه مامان  صدیق جمع شدیم ، مامان صدیق آش ترش مخصوص چهار شنبه سوری پخت.

اینم از آش ترش ، جای همتون حسابی خالی بود.

دست مامان صدیق درد نکنه

پارسا در چهار شنبه سوری

 شکلکهای جالب و متنوع آروینبعد دایی جون محمد آتیش درست کرد و همه شروع کردیم به پریدن از روی آتیش.شکلکهای جالب و متحرک آروین

پارسا در چهار شنبه سوری

پارسا هم توی بغل همه از روی آتیش پرید

هرکسی هم که می پرید شعر "زردی تو از من و سرخی من از تو " رو می خوند و یه کم در مورد این شعر صحبت کردیم که این درسته یا باید بگیم "زردی من از تو و سرخی تو از من" و خلاصه بعد از کلی تحلیل آخرش هم نفهمیدیم چی شد.

بعد آش خوردیم. جای خاله جون و غزلی خیلی خالی بود آخه اونا تهران بودند ولی عمو مهران به خاطر ماموریت کاری پیش ما بود.

یادش بخیر :

اون موقع ها که مجرد بودیم هرسال من و خاله جون با همدیگه آتیش درست می کردیم ولی امسال جاش خیلی خالی بود.

خلاصه چهار شنبه سوری امسال هم به خیر و خوشی و توی جمع خانواده بهمون خوش گذشت.

خدایا شکرت

clair de lune

حالا واسه دیدن عکسا برید به ادامه مطلب:

اینجا بچه ها اومدن کنار آتیش

از راست:امیر رضا - محمد مهدی - متین - پارسا

پارسا در چهار شنبه سوری

شکلکهای جالب و متنوع آروین

پارسا انقدر آتیش دوست داره که هیچ ترسی ازش نداره ، حتی چند بار با پا داشت می رفت توی آتیش که ما گرفتیمش

پارسا در چهار شنبه سوری 

شکلکهای جالب و متنوع آروین

اینجا دایی جون علی به بچه ها کاکائو فشاری داد و اونا هم سخت مشغول خوردنش هستن

پارسا در چهار شنبه سوری

شکلکهای جالب و متنوع آروین

جیگر مامان مشغول خوردن آش ترش

پارسا در چهار شنبه سوری

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان حنا
17 فروردین 91 16:57
سلام مهربونای من
چهارشنبه سوریتون مبارررررررررک
البته قبلا هم گفتم الان بازم به خاطر عکسا و یادداوری میگ
قربونت برم با اون صورت ماهت که دلمونو بردی خوش گذشت معلومه خوش گذشته کنار خانواده و دوستان و بچه ها و همینطور مامان و بابای گلت باید م خوش بگذره آش ترش هم نوش جونتون باشه جای من هم آش بخورید که منم عاشق آش ترش هستم
پارسا جونم می دونستی خودتو مامان گلتو خیلی دوست دارم می بوسمتون هزارتا نه بی نهایتتتتتتتتتت


سلام خواهر خوب و مهربون خودم.مرسی عزیز دلم آره حسابی جاتون خالی بود.
الهی من فدات بشم که آش ترش دوست داری.کاش اینجا بودی و می تونستم بهتون آش ترش بدم.
خاله جون مهربون شما خیلی خیلی به من و مامانم لطف و محبت داری ، بخدا من و مامانم هم خیلی شما و حنای نازم رو دوست داریم انگار که سالهاست شما رو می شناسیم
مامان نازی
24 فروردین 91 10:54
سلام.میتونم بپرسم چه طوری برای گل پسرت تقویم درست کردی؟میشه راهنماییم کنید منم میخوام واسه دخترم درست کنم.وبلاگ دخترم: کیانا یکی یه دونم


سلام گلم ممنون که به دیدنمون اومدید.حتماً عزیزم.الان میام پیشت