پارسا در آخرین ساعات سال 90
سفره هفت سین امسالمون به کمک پارسا جون آماده شد
مهمترین کاری که پارسا کرد این بود که تخم مرغ های سفره رو خودش تنهایی رنگ کرد.
غروب روز ٢٩ اسفند من از بازار برای پارسا تخم مرغ سفالی برای رنگ کردن خریدم.البته دلم می خواست تخم مرغ واقعی رو رنگ کنم چون من اصلاً علاقه ای به چیز های غیر واقعی ندارم مثلاً سفره هفت سین هایی رو که با سین های مصنوعی درست می کنن اصلاً قبول ندارم آخه به نظر من طراوت بهار و سفره هفت سین به تازه بودن سین ها و بویی که از سمنو و سیب و سرکه توی خونه می پیچه هست ولی چون می خواستم امسال مسئولیت رنگ کردن تخم مرغ ها رو برای اولین بار به پارسا بسپارم واسه همین سفالی خریدم تا به یادگار بمونه.
پارسای مامان هم با رنگ انگشتی هاش افتاد به جان تخم مرغ ها و تا تونست هم بازی کرد و هم تخم مرغ رنگ کرد.
خلاصه در آخر از ترکیب رنگها با هم یه رنگای عجیب و غریبی در آورد که خدا می دونه.
ولی انصافاً تخم مرغ ها رو خیلی قشنگ رنگ کرد.
اینم تخم مرغایی که گل پسر مامان رنگ کرد (البته اینم بگم که خال خال های روی تخم مرغ ها و ظریف کاری هاش رو در مرحله آخر من انجام دادم ولی تموم رنگها رو خودش تنهایی روی تخم مرغ ها مالید و به رنگهایی که می بینید در آورد)
قربونش برم
اینم یه عکس از پارسا کنار سفره هفت سین:
این عکس رو ساعت ٣:٣٠ صبح ، یعنی چند ساعت قبل از سال تحویل گرفتم ولی می بینید پارسا چقدر سرحاله و اصلاً خواب نداره ، تازه همش می گفت شمع روشن کنید پارسا فوت کنه ، موقع فوت کردن هم می گفت : از پارسا عکس بگیرید.
حالا واسه دیدن بقیه عکسها برید به ادامه مطلب:
جیگر مامان اینجا مشغول رنگ کردن تخم مرغ هاست و اصلاً وقت نداره ، نگاه کنید که چقدر جدّیه
اوه اوه اوه دستاشو ببینید
شمع سفره ما قبل از سال تحویل ، به عشق پارسا چند بار روشن شد ، چون پارسا عاشق فوت کردن شمعه
اینجا هم پارسا جون منتظره تا ما بگیم : ١.......٢........٣ و بعد شمع ها رو فوت کنه.
اینم عکسی از سفره هفت سینمون
خلاصه شب سال تحویل ، پارسا پا به پای ما تا ساعت ٥:٣٠ صبح بیدار بود و با انرژی زیاد اینور و اونور می دوید و کیف می کرد.