پارسا و الینا و یک شب قشنگ دیگه
چهار شنبه شام یعنی اول شهریور پارسای مامان بازم یه مهمون عزیز داشت.
خب معلومه ، الینا جون بود دیگه.............
پارسا از بعد از ظهر دیگه رسماً منو کشت از بس که سوال کرد :
الینا شب می خواد بیاد؟ ..... الان خوابه؟ ..... اومد اینجا بهش اسباب بازی بدم؟ ....... الینا منو دوست داره؟ ........ باهاش بازی بکنم؟ .....
خلاصه پارسا هی پرسید و منم هی جواب دادم.
تا اینکه ساعت 5 بعد از ظهر شد و دیدم آقا پارسا خیال خواب نداره ولی واسه اینکه شب خوابش نگیره و اذیت نکنه باید می خوابوندمش برای همین بهش گفتم اگر نخوابی الینا نمیاد خونمون ......
اونم به عشق الینا فوری خوابید.
شب هم از وقتی که الینا اومد کلی باهاش بازی کرد.
در واقع رهبری بازی رو پارسا به عهده داشت چون تمام ایده های بازی رو اون میداد و الینا پیروی می کرد.
حالا برید به ادامه مطلب تا کلّی عکس بامزه از پارسا جون و الینا جون ببینید:
اول اینو بگم که سه شنبه یعنی 31 شهریور پارسایی رفت پیش پدرجون (بابای من) و خیلی آقا و آروم و برای اولین بار بدون گریه موهاشو اصلاح کرد و خوشگل شد البته روی صندلی ننشست و روی پای بابایی نشست ولی همین که گریه نکرد مهمه.... تازه کلی هم با آب پاش پدرجون بازی کرد و بعد هم با یه سک سک که بابایی براش جایزه خریده بود اومد خونه
حالا توی این عکسا موهای پسرم مدل آلمانی کوتاه شده و خوشگل و مرتبه
پارسا و الینا در حال موتور سواری
اینجا هم پارسا جون عینک آفتابی الینا رو گذاشت ولی از پشت عینک آفتابی هم چشمای خوشگلش معلومه
توی خونه ما جا برای نشستن نبود بچه های بیچاره مجبور شدن برن پشت راحتی ها بشینن.
الهی بگرررررررررررررررررررردم
داللللللللللللللللللی موش موشک ها
آهاااااااااااااااااااای وروجکا کجا دارید میرید؟...... اون بالا مالا ها چه خبره؟؟؟
آهان تازه فهمیدم ...... دوباره توی خونه جا برای نشستن پیدا نکردید مجبور شدید برید اون بالا
امان از دست شما !!!!!!!!!!!!
ناگفته نمونه که از دست پارسا این تشک های نشیمن مبل هیچ وقت سر جاشون نیستند.
حالا اون بالا خوش می گذره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه قضیه به این جا هم ختم نشد ...... چون این دو تا وروجک منتظرن تا من عکسامو بگیرم ، بعد از اون بالا سر بخورن بیان پایین .......
خب خدا رو شکر که یک جای مناسب توی خونه پیدا شد تا شما دو تا بتونید راحت نقاشی بکشید.
اگه عکسا یه کمی تاره ، بازم تقصیر این دو تا وروجکه ، آخه از بس خوب و قشنگ با همدیگه بازی کردند من مجبور شدم براشون اسپند دود کنم و واسه همین توی این عکسا خونه دود گرفته ست
در میان دود اسپند ، دو دوست خوب مشغول نقاشی کشیدن
راستی یه بازی دیگه که این فسقلی ها انجام دادند رو یادم رفت بگم ، بازی بشین پاشو : پارسا کلی الینا بیچاره رو بشین پاشو داد ، اون دخمل حرف گوش کن هم مو به مو انجامش میداد ، کلی خندیدیم یک ربعی مشغول بشین پاشو بودند چقدر هم درست انجامش میدادن.
حالا جلسه بعد کلاغ پر و سینه خیز تمرین می کنیم
ممنون که تماشامون کردید