پارسا خوشگله وارد می شود
درود و دو صد بدرود به همه دوستای نی نی وبلاگیمون
همون طور که قبلاً گفتم بالاخره موفق شدیم پارسایی رو ببریم آرایشگاه پدرجون تا موهاشو اساسی و خوشگل کوتاه کنه.
دفعه های قبل به هیچ وجه زیر بار نمی رفت و حتی تا جلوی در آرایشگاه می بردیمش ولی پارسا گریه می افتاد ... واسه همین من خودم موهاشو کوتاه می کردم که به گفته پدرجون خوب هم میشد( البته اگر واقعیت رو گفته باشه و قصد دلخوش کردن دخترش رو نداشت)
ولی این بار با وعده و وعید های بسیااااااااااااااااااار زیاد از جمله : اگه بری مغازه پدرجون بهت آب پاش میده تا بازی کنی .... اگه موهاتو اصلاح کنی بابایی برات سک سک می خره( آخه پسرک من عاشق سک سک و بسته های شانسیه و قبل از باز کردنشون هم با کلی ذوق میگه : یعنی چی توشه ؟؟؟؟؟؟؟)
وهمچنین یک سری تهدید ها که نمونه اش : اگه اصلاح نکنی توی موهات پشه میره ها !!!!!! ..... حشره میاد موهاتو می خوره ها و .....
راضی شد که با بابایی بره مغازه پدرجون ( 31 شهریور).
البته حاضر نشد که روی صندلی مخصوص بشینه ، برای همین بغل بابایی نشست ولی اصصصصصصصلاً گریه نکرد که این خودش یک تحول مثبته...
خلاصه موهای گل پسرمون توسط آرایشگر ماهرمون (باباجونم) مدل آلمانی کوتاه شد
حالا بریم به ادامه مطلب تا چند تا عکس از پارسایی ببینیم:
مرسی که نگاه قشنگتون رو به ما دادید