پارسا ، این روزها (1)
تو این سرمای زمستون آدم بعضی اوقات دلش واسه تابستون و کمتر لباس پوشیدن تنگ میشه.راستش رو بخواید خسته شدیم از بس تن یکی یدونه مون 50 تا لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون.آخرشم چه فایده ، بعد همه این لباس پوشیدنا سرماشم می خوره. قندک جون ما هم دلش واسه تابستون تنگ شده واسه همین لباس تابستونه شو پوشید. و همین باعث شد که حس پهلوونی بهش دست بده ، البته از نوع چوب پنبه اش . نگفتم پهلوون پنبه ست.ایناها نگاش کنید ، زودی سردش شد و رفت زیر پتو. آخه خوشگله ، تو نه تپلی و نه بازو داری.تو رو چه به پهلوونی. ...